خبرهاى جديد
پنجشنبه 1 آذر 1403
خداوند متعال مى فرمايد: (بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ)[1].
بلکه حق را بر باطل ميافکنيم، پس آن را در هم ميشکند، و به ناگاه باطل محو و نابود ميشود. و واي بر شما به سبب توصيفي که ميکنيد.
پس الآن این دلیلها را برسی می کنيم تا بدانيم آيا اين همان دينى است كه خداوند را بر ما نازل كرده است يانه.
همان طور كه مى فرمايد: (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا)[2].
امروز دینتان را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم، و اسلام را به عنوان آیین برایتان پسندیدم.
و عقلهايمان را كه خداوند بر ما منت گذاشته وبه ما داده را حاكم قرار دهيم وتا مثل كسانى خداوند درباره ى آنها مى فرمايد: (صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ)[3]. ناشنوا ولال (گنگ) ونابينا هستند, ازاين روست كه نمى انديشند.
وهمچنين مثل كسانى كه خداوند درباره ى آنها فرموده : (بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُهْتَدُونَ)[4].
بلکه گفتند: بیگمان ما پدران خود را بر آیینی یافتهایم و ما بر رد و نشان آنها راه یافتهایم.
وهمچنين خداوند مى فرمايد: (قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آبَاءَكُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ *فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ)[5].
(پیامبرشان به آنها) گفت: آیا اگر من آیینی را هم برای شما آورده باشم که هدایت بخشتر از آیینی باشد که پدرانتان را بر آن یافتهاید (باز از آن آیین موروثی پیروی میکنید؟!) گفتند: ما به آنچه که بدان رسالت یافتهاید باور نداریم. ﴿24﴾ و ما از ایشان انتقام گرفتیم، پس بنگر سرانجام تکذیب کنندگان چگونه بود؟.
دليل اول:
محمد پسر یحيى از محمد پسر حسین ازپسر محبوب از ابی جارود از ابی جعفر علیه السلام از جابر پسر عبد الله انصاری گفت : برفاطمه علیه السلام داخل شدم , ودر بین دستهای او لوحی(صفحه) بود در این لوح اسمهای وصیت شده ها یی از فرزندانش بود ,من آنها را شمردم دوازده نفر بودند وأخرین أنها حضرت قائم علیه السلام بود.
که اسم سه نفر از آنها محمد واسم سه نفر آنها علی بود[6].
دوازده امام (از پسرهای او) از پسر فاطمه ....+ امام علی =.......!!!؟
تأكيد بيشتر اين حديث را مى رساند كه آنها از پسرهای فاطمه , وچگونه می شود وسه تا هم علی هستند؟؟؟
ولكن آيا اين حديث صحيح است؟ وچه کسانی از بزرگان این حدیث را صحیح دانستند؟؟؟
دليل دوم :
آيا كسى غير از كلينى اين حديث را روايت كرده است؟؟؟
برايا ينكه بعضى از جاهلان مى گویند از خطای نویسنده ای که از کتاب را رونوشت کرده, است
بيا باهم ببنيم :
دليل سوم :
حدثنى پدرم رضی الله عنه گفت :حدثنا سعد پسر عبد الله گفت: حدثنا محمد پسر حسین پسر ابی الخطاب, از حسن پسر محبوب , از أبی الجارود, از ابی جعفر علیه السلام , از جابر پسر عبدالله انصاری گفت: برفاطمه داخل شدم دیدم در بین دستها ی او لوحی است ودر آن اسمهای وصیت شده ها بود وشمردم عدد آنها دوازده تا ویکی از آنها قائم , وسه تا از آنها محمد وسه تا از آنها على بود[7].
دليل چهارم :
با سند هاى بسيار زيادى از حسن پسر محبوب از ابي جارود از ابي جعفر عليه السلام از جابر گفت : بر فاطمه داخل شدم ودر بین دستهای او لوحی بود که اسمهای وصیت شده ها بود, وشمردم دوازده تا بودند وآخر آنها قائم , وسه تا محمد وسه تا علی بودند[8].
دليل پنجم :
حدثنا حسين پسر احمد پسر ادریس که خد از او راضی باشد:گفت :
حدثنا پدرم از احمد پسر محمد پسر عیسی وابراهیم جمیعا از حسن پسر محبوب از ابی جارود از ابی جعفر علیه السلام از جابر پسر عبد الله انصاری گفت: بر فاطمه داخل شدم ودر بین دستهای او لوحی بود که اسمهای وصیت شده ها بود, وشمردم دوازده تا بودند وآخر آنها قائم , وسه تا محمد وچهار تا علی بودند[9].
دليل ششم :
حدثنا محمد پسر موسی پسر متوکل رضی الله عنه : گفت : حدثنی محمد پسر یحیی عطار , و عبدالله پسر حمیَری از محمد پسر حسین پسر ابی الخطاب از پسر محبوب از ابی جارود از ابی جعفر علیه السلام از جابر انصاری گفت : بر فاطمه داخل شدم ودر بین دستهای او لوحی بود که اسمهای وصیت شده ها بود, وشمردم دوازده تا بودند وآخر آنها قائم , وسه تا محمد وچهار تا علی بودند[10] .
دليل هفتم :
روایت کرد حسن پسر محبوب از ابي جارود از ابي جعفر عليه السلام از جابر گفت : بر فاطمه داخل شدم ودر بین دستهای او لوحی بود که اسمهای وصیت شده ها بود, وشمردم دوازده تا بودند وآخر آنها قائم , وسه تا محمد وچهار تا علی بودند[11] .
دليل هشتم :
جابر پسر عبد الله انصاری گفت : برفاطمه علیه السلام داخل شدم , ودر بین دستهای او لوحی(صفحه) بود در این لوح اسمهای وصیت شده ها یی از فرزندانش بود ,من آنها را شمردم دوازده نفر بودند وأخرین أنها حضرت قائم علیه السلام بود.
که اسم سه نفر از آنها محمد واسم سه نفر آنها علی بود[12] .
دلیل نهم :
با سند هاى بسيار زيادى از حسن پسر محبوب از ابي جارود از ابي جعفر عليه السلام از جابر گفت : بر فاطمه داخل شدم ودر بین دستهای او لوحی بود که اسمهای وصیت شده ها از فرزندان او بود, وشمردم دوازده تا بودند وآخر آنها قائم , وسه تای آنها محمد و چهار تا علی بودند [13].
ودر کتابش (الفقیه)با سند خودش از حسن پسر محبوب روایت می کند.
و كلينى از محمد پسر یحیی از محمد پسر حسین از حسن پسر محبوب مثل روایت بالا آورده است.
دليل دهم :
از ابي جعفر عليه السلام از جابرپسر عبدالله انصاری گفت : بر فاطمه علیها السلام داخل شدم ودر بین دستهای او لوحی بود که اسمهای وصیت شده ها بود, وشمردم دوازده تا بودند وآخر آنها قائم , وسه تا محمد وچهار تا علی (علیه السلام) بودند[14].
دليل يازدهم :
به من خبر داد ابوقاسم جعفر پسر محمد از محمد پسر یعقوب از محمد پسر یحیی از (محمد پسر حسین) از پسر محبوب از ابی جارود از ابی جعفر محمد پسر علی علیهما السلام از جابر پسر عبدالله انصاری گفت : برفاطمه دختر رسول الله علیهما السلام داخل شدم , ودر بین دستهای او لوحی(صفحه) بود در این لوح اسمهای وصیت شده ها وامامان از فرزندانش بود ,من آنها را شمردم دوازده نفر بودند وأخرین أنها حضرت قائم علیه السلام از فرزندان او بود.
که اسم سه نفر از آنها محمد واسم چهار نفر آنها علی بود[15] .
دليل دوازدهم :
عطار از پدرش از پسر ابی الخطاب از پسر محبوب از ابی جارود از ابی جعفر از جابر پسر عبدالله انصاری گفت : بر فاطمه علیها السلام داخل شدم ودر بین دستهای او لوحی بود که اسمهای وصیت شده ها بود, وشمردم دوازده تا بودند وآخر آنها قائم , وسه تا محمد وچهار تا علی (علیه السلام) بودند [16].
دليل سيزدهم :
از ابی جعفر علیه السلام از جابر پسر عبدالله انصاری گفت : برفاطمه دختر رسول الله علیهما السلام داخل شدم , ودر بین دستهای او لوحی(صفحه) بود در این لوح اسمهای وصیت شده ها وامامان از فرزندانش بود ,من آنها را شمردم دوازده نفر بودند وأخرین أنها حضرت قائم علیه السلام از فرزندان او بود.
که اسم سه نفر از آنها محمد واسم چهار نفر آنها علی بود[17] .
دليل چهاردهم :
و با اين سند از محمد پسر عبدالله پسر جعفر از پدرش از محمد پسر احمد پسر یحیی (از محمد پسر حسین از ابی سعید العصفری)از عمرو پسر ثابت از ابی الجارود از ابی جعفر علیه السلام گفت : رسول الله صلی الله وعلیه وسلم گفت : من ویازده تا از فرزندانم وتو یا علی ثابت کننده زمین هستیم. ای مثل کوههایی هستیم که باعث می شود زمین ثابت بماند و تا زلزله نکند واگر دوازده تا از فرزندانم رفتند زمین ثابت نمی ماند. ومردمها واهل زمین را در خود غرق می کند واگر این دوازچه نفر از فرزندانم رفتند ,زمین تمام چیزها را در خود غرق می کند وکسی به آنها نگاه نمی کند[18].
دليل پانزدهم:
وعلامه مجلسى از كتاب غيبة الشيخ الطوسى نقل مى كند:
گروهی از ابی المفضل شیبانی از محمد الحمیری از پدرش از الأشعری از عمرو پسر ثابت از ابی جارود از ابی جعفر علیه السلام گفت : گفت رسول الله صلی الله علیه وسلم : من ویازده تا از فرزندانم وتو یا علی ثابت کننده زمین هستیم. ای مثل کوههایی هستیم که باعث می شود زمین ثابت بماند و تا زلزله نکند واگر دوازده تا از فرزندانم رفتند زمین ثابت نمی ماند. ومردمها واهل زمین را در خود غرق می کند واگر این دوازچه نفر از فرزندانم رفتند ,زمین تمام چیزها را در خود غرق می کند وکسی به آنها نگاه نمی کند[19].
دوازده تا از فرزندان نبی الکریم صلی الله علیه وسلم +سیدنا علی علیه السلام=.....!!!
دليل شانزدهم :
كلينى از محمد پسر یحیی از محمد پسر احمد از محمد پسر حسین از ابی سعید العصفوری از عمرو پسر ثابت از ابی جارود از ابی جعفر علیه السلام گفت : گفت رسول الله صلی الله علیه وسلم : من ویازده تا از فرزندانم وتو یا علی ثابت کننده زمین هستیم. ای مثل کوههایی هستیم که باعث می شود زمین ثابت بماند و تا زلزله نکند واگر دوازده تا از فرزندانم رفتند زمین ثابت نمی ماند. ومردمها واهل زمین را در خود غرق می کند واگر این دوازچه نفر از فرزندانم رفتند ,زمین تمام چیزها را در خود غرق می کند وکسی به آنها نگاه نمی کند[20].
دلیل هفدهم :
شيخ كلينى : وبا اين سند از ابى سعيد باسند مرفوع از ابى جعفر عليه السلام گفت : گفت رسول الله صلی الله علیه وسلم : دوازده تا از فرزندانم نقبا ونجبا هستند وهمه ی آنها محدث و فهمیده , وآخر آنها حضرت قائم عليه السلام است كه زمين رار اؤ عىل وىاى مي كنى همانطور كه \ر اؤ ظلم وجور شده است [21].
دلیل هجدهم :
و روايت مى كند ثقه جليل علی پسر محمد خزاز قمی با سند خودش از جناده پسر ابی امیه, گفت : بر حسن بن علی بن ابی طالب علیهما السلام در مریضی اش که در آن وفات کرد داخل شدم : ودر کنا او طشتی بود خونهایی که بالا می آورد در آن می ریخت ,وجگرش را قطعه قطعه از سمّی که معویه به او خورانده بود بیرون می آورد, به گفتم : ای مولای من چرا خودت را معالجه نمی کنی ؟ پس او گفت : ای عبدالله ! با چی مرگ را معالجه کنم؟ گفتم : (إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ)[22]. : ما از آن خدا هستيم و بهسوی او باز ميگرديم.پس بمن نگاه کرد وگفت : بخدا قسم ! بماها عهد داده رسول الله صلی الله علیه وسلم که این صاحب امر (امامه) به دوازده تا از فرزندان علی وفاطمه علیهما السلام می رسد. و از ماها مگر مسموم یا مقتول است[23].
دليل نوزدهم :
علامه مجلسى روايت مى كند : از محمد بن وهبان از داوود بن هيثم از پدر بزرگش اسحاق بن بهلول از پدرش بهلول بن حسان از طلحه بن زید الرقی از زبیر بن عطاء از عمیر بن مانی العبسی از جناده بن ابی امیه, , گفت : بر حسن بن علی بن ابی طالب علیهما السلام در مریضی اش که در آن وفات کرد داخل شدم : ودر کنا او طشتی بود خونهایی که بالا می آورد در آن می ریخت ,وجگرش را قطعه قطعه از سمّی که معاویه به او خورانده بود بیرون می آورد, به گفتم : ای مولای من چرا خودت را معالجه نمی کنی ؟ پس او گفت : ای عبدالله ! با چی مرگ را معالجه کنم؟ گفتم : (إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ)[24]. : ما از آن خدا هستيم و بهسوی او باز ميگرديم.
پس بمن نگاه کرد وگفت : بخدا قسم ! بماها عهد داده رسول الله صلی الله علیه وسلم که این صاحب امر (امامه) به دوازده تا از فرزندان علی وفاطمه علیهما السلام می رسد. و از ماها مگر مسموم یا مقتول است[25].
دليل بيستم :
بخدا قسم ! بماها عهد داده رسول الله صلی الله علیه وسلم که این صاحب امر (امامه) به دوازده تا از فرزندان علی وفاطمه علیهما السلام می رسد. و از ماها هم یا مسموم یا مقتول است [26].
دليل بيست يكم :
پس به نگاه کرد وگفت : بخدا قسم ! بماها عهد داده رسول الله صلی الله علیه وسلم که صاحب این امر (امامه) به دوازده تا از فرزندان علی وفاطمه علیهما السلام می رسد. و از ماها هم یا مسموم یا مقتول است[27].
واين روايت را علامه ابوطالب جليل تبريزى صحيح كرده است.
(حوزه علميه قم)
همانطورى كه در مقدمه كتابش[28] :
حيث ذكر في مقدمة كتابه :
"و خداوند ما را موفق گرداند تا دلیل وبرهان ومعارف الهی واصول عقائد حق برای امامیه , در این کتاب از قرآن کریم واحادیث مأثور از نبی کریم و أئمه معصومين عليهم السلام اجمعين جمع آوری بکنیم".
دليل بيست دوم :
شيخ كلينى از محمد بن يحيى از عبدالله بن محمد الخشاب از پسر سماعه از علی بن حسن بن رباط از پسر اذينه از زراره , گفت : شنیدم ابا جعفر علیه السلام می گوید : دوازده امام از آل محمد علیه السلام که همه آنها محدث از رسول الله صلی الله علیه وسلم هستند. واز فرزندان علی و رسول الله علیهما السلام هستند[29].
دليل بيست سوم :
شيخ طوسى از زراره روايت مى كند : , گفت : شنیدم ابا جعفر علیه السلام می گوید : دوازده امام از آل محمد علیه السلام که همه آنها محدث هستند. واز فرزندان رسول الله صلی الله علیه وسلم وفرزندان علی بن ابی طالب علیه السلام هستند[30].
دليل بيست چهارم :
پس امیر مؤمنین علیه السلام به او گفت :برای این امت دوازده امام هدایت کننده از ذريه ى نبى آنها, وآنها از من هستند.
واما خانه پیامبر ما در بهشت در بهترین جا وبهترین جا بهشت عدن است , وکسانی که همراه او در خانه ی او در بهشت هستند, آنها دوازده تا از ذريه ى او , ومادر آنها وماربزرگ آنها , و مادر مادر آنها ,ونوادگان آنها وهیچ کس دیگری همراه آنها نیست[31].
دليل وبرهان خيلى زياد است ولكن به همين قدر كفايت كرديم تا موضوع خيلى طولانى نشود.
اى شيعه هاى آزاده .... واى انسانهاى منصف !!!
از شماها نمي خواهم كه در چیزهای دگر ی غیر از اینها فکر کنید همین کافی است که شما آنها را به میزان عقل ومنطق وزن کنید و از تعصب دوری بجویید.
تا ازاينها نباشيد : خدواند مي فرمايد: (وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلا *رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا كَبِيرًا)[32] . و میگویند: پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود پیروی کردیم ما را از راه بهدر بردند. ﴿67﴾ پروردگارا! آنانرا دوچندان عذاب ده و آنانرا بسیار از رحمت خود دور بدار.
وهمچنین مثل اینها که خداوند درباره ی آنها گفته : (اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ)[33]. و یهودیان و نصارا به جای خدا علمای دینی و دیرنشینان خود را به خدایی گرفتند.
وخدای نکرده حرفهای علمایت وشریعات آنها را حکم بر حکم الله تعالی ورسول کریم صلی الله علیه وسلم قراردهید.
پس بیاییم باهم به در گاه الله تعالی توبه بکنیم قبل از اینکه ملک موت به سراغ ما بیاید تا مثل اینها نباشیم که الله در باره ی آنها می فرماید : (حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ)[34]. تا آنگاه كه مرگ بهسوی يكي از آنان آيد، میگويد: پروردگارا! مرا باز گردانيد. ﴿99﴾ تا اينكه كار شايسته بكنم و فرصتهايي را كه از دست دادهام جبران نمايم، هرگز! بیگمان آن سخني است كه او آن را میگويد، و در برابر آنان پرده ای است تا روزي كه برانگيخته میشوند.
[1] - سورةالأنبياء: ( ١٨)
-[2] سورة المائدة:( ( ٣)
[3]- سورة البقرة:( ١٧١)
[4] - سورة الزخرف: ٢٢
[5] - سورة الزخرف: ٢٤ - ٢٥
[6] - نگاه بکن : الكافي - الشيخ الكليني - ج 1 - ص 532
[7] - نگاه بکن: الخصال - الشيخ الصدوق - ص 477 - 478
[8] - نگاه بکن القواعد الفقهية - الشيخ ناصر مكارم - ج 1 - ص 501 - 502
[9] - نگاه بکن : كمال الدين وتمام النعمة - الشيخ الصدوق - ص 269
[10] - نگاه بکن: عيون أخبار الرضا (ع) - الشيخ الصدوق - ج 2 - ص 52
[11] - نگاه بکن : من لا يحضره الفقيه - الشيخ الصدوق - ج 4 - ص 180 - و روايتهاى صحيحي با اين معنى در كتاب إكمال الدين وتمام النعمة هم آمده است.
[12] - روضة الواعظين - الفتال النيسابوري - ص 261
[13] - نگاه بکن : وسائل الشيعة (آل البيت) - الحر العاملي - ج 16 - ص 244
[14] - خاتمة المستدرك - الميرزا النوري - ج 5 - ص 418
[15] - نگاه بکن : الإرشاد - الشيخ المفيد - ج 2 - ص 346
[16] - بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 36 - ص 201 - 202
[17] - الأنوار البهية - الشيخ عباس القمي - ص 347 – 348 و جامع أحاديث الشيعة - السيد البروجردي - ج 1 - ص 167 و إعلام الورى بأعلام الهدى - الشيخ الطبرسي - ج 2 - ص 166 و كشف الغمة - ابن أبي الفتح الإربلي - ج 3 - ص 246
[18] - نگاه بکن : الغيبة - الشيخ الطوسي - ص 138 - 139
[19] - نگاه بکن : بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 36 - ص 259
[20] - نگاه بکن : الكافي - الشيخ الكليني - ج 1 - ص 534
[21] - نگاه بکن : الكافي - الشيخ الكليني - ج 1 - ص 534
[22] - البقرة: ١٥٦
[23] - نگاه بکن : الأنوار البهية - الشيخ عباس القمي - ص 91
[24] - البقرة: ١٥٦
[25] - : نگاه بکن بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 44 - ص 138 - 139
[26] - نگاه بکن : معجم أحاديث الإمام المهدي (ع) - الشيخ علي الكوراني العاملي - ج 3 - ص 172 – 173
[27] - نگاه بکن : جواهر التاريخ - الشيخ علي الكوراني العاملي - ج 3 - ص 217 – 218 و الصراط المستقيم - علي بن يونس العاملي - ج 2 - ص 128
[28] - براهين اصول المعارف الالهية والعقائـد الحقة للامامية1417 هـ
[29] - نگاه بکن : الكافي ج 1 ص (531)
[30] - نگاه بکن : الغيبة - الطوسي ص 152
[31] - نگاه بکن : الكافي ج 1 ص (535)
[32] - الأحزاب: (٦٧ – ٦٨)
[33] - التوبة: (٣١)
[34] - المؤمنون:(٩٩ – ١٠٠)