با سلام ودرود برمحمد وآل محمد ویاران باوفای او و بر کسانی که از آنها پیروی می کنند تا روز قیامت.
شبهه ی شیعه ها : یک شخص شیعی می گوید: عمر می خواست آیه رجم را با دست خودش به قران اضافه کند ولکن از مردم میترسید.
واین داستان در صحیح بخاری برقم:6829 آمده است.
ردی بر این شبهه:
اولا: اصل روایه همانطور که در صحیح بخاری آمده است: بعد از آنکه خلیفه عمر فروق رضی الله عنه سخنهای بسیار طولانی گفت: ادامه ی سخنهایش اینطوری گفت: بدرستی که خداوند سبحانه وتعالی محمد صلی الله علیه وسلم رابرحق فرستاده است وبراو قرآن کریم نازل کرده است.وهمچنین براو آیه هایی نازل کرده است که یکی از این آیه ها آیه رجم است پس ما آن را خواندیم وان را خوب فهمیدیم[1] ودیدیم که رسول الله صلی الله علیه وسلم چطوری رجم کرده است . وهمچنین بعد از پیامبر صلی الله علیه وسلم فریضه رجم را انجام داده ایم. من می ترسم زمان بسیار طولانی بر مردم بگذرد وکسی بگوید آیه رجم در قرآن نیست .وبخاطر ترک کردن این فریضه گمراه بشوند.
پس در حق مردی که ازدواج کرده باشد وزنی که شوهر کرده باشد بشرطی که ثابت شود که زنا کرده اند یابا شاهد عینی ویا باحامل شدن زن ویا اعتراف آنها, رجم کردن واجب است.
پس ما قرآن را می خوانیم وبه آن عمل می کنیم وشما از پدران خود دوری نجویید که این برای شما کفر است یعنی از نسب خود فرار نکنید که این برای شما کفر است .وبدرستی که رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرموده است : درباره من غلو نکید همانطوری که درباره عیسی بن مریم صلی الله علیه وسلم غلو شده است .ولکن بگویید بنده خدا ورسول خدا.
دوما: جواب این شبهه:
ابن حجر عسقلانی می گوید: ایراد سخنرانی عمر بن خطاب در باره ی آیه رجم و رغبت ودوری جستن از پدران بخاطر قصه ای بود که عمر رضی الله عنه از کسی شنیده بود که اگر عمر بمیرد من با فلانی بیعت می کنم . چونکه در قرآن تصریح شوری برای اثبات امامت نیامده است ,که اگر خلیفه مرد شوری وتشاور باشد.ولکن تشاور وشوری فقط از جهت سنت است.همانطور که آیه رجم در قرآن نیست بلکه در برگرفته از جهت سنت است.واما منع کردن از دوری از نسب وپدران خود هم به این خاطر بوده که خلیفه برای رعیت خودش بمنزلت پدر در حق آنها می باشد پس جایز نیست که از او دوری به جویند.وبر آنه واجب است که از خلیفه اطاعت بکنند همانطور که از پدر خود اطاعت می کنند.
پس این واضح است برای هر کسی که عقل وبصیرت دارد اگر با فهم وبینائي کامل به این روایت نگاه بکند می فهمد که امیر مؤمنین آیه رجم را از قرآن نمی داند و لکن می گوید : حکمش باقی است.
ولهذا امیر مؤمنین عمر رضی الله عنه آیه رجم را در کتاب الله ثابت نکرده است.
و در کتا (الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور) این روایت بشکل واضحتری آمده است, که می گوید:
امام احمد و امام نسائی از عبدالرحمن بن عوف روایت می کند: که عمربن الخطاب برای مردم خطبه خواند , و شنیدم که می گفت: بدرستی که بعضیها می گویند: چرا سنگسار ؟ و در کتاب خداوند شلاق زدن است!!
و بدرستی که پیامبر صلی الله علیه وسلم رجم کرده است , وما هم بعد از او رجم کرده ایم , واگر بعضی ها نمی گفتند وحرف نمی زدند که عمر در قرآن,چیزی که از قرآن نیست,به آن اضافه کرده است , آن را ثابت می کردم همانطور که نازل شده است.
و از اینجا واضح می شود که عمر رضی الله عنه نمی گوید که آیه رجم از قرآن است.
فمن هذا يتضح جليا بان عمر امير المؤمنين لا يعتبرها اية من كتاب الله .
شاید سؤال کننده ای بپرسد و بگوید این قول عمر است , پس چرا شماها این را انکار می کنید واز گفته او دفاع می کنید؟
جواب این سؤال این است: بدرستی که امیرمؤمنین عمر رضی زالله عنه وهمه صحابه رضی الله عنهم , اعتقاد شان بر این بوده که این آیه منسوخ حکم قرآتش و حکم اصلی آن باقی است.
و جای تعجب است که در باره این موضوع یعنی آیه رجم در کتابهای شیعه ها, و مهمترین کتابهای آنها آمده و علمای بزرگ آنها را صحیح دانسته اند.
واین روایه در اصول کافی آمده و مجلسی آن را صحیح دانسته است,
صاحب اصول کافی با سند خودش از یونس از عبدالله بن سنان گفت: ابوعبدالله علیه سلام گفت: (الرَّجْمُ فِي الْقُرْآنِ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا زَنَى الشَّيْخُ وَ الشَّيْخَةُ فَارْجُمُوهُمَا الْبَتَّةَ فَإِنَّهُمَا قَضَيَا الشَّهْوَةَ).
والله اعلم
[1] -آیه رجم در قرآن قبلا بوده ولکن نسخ شده است وما چند نوع نسخ داریم که یکی از آنها نسخ تلاوت است و باقی ماندن حکم که آیه رجم از این جمله نسخ است.(مترجم)