واين حقيقتى است كه هيچ چون وچرايى در آن نيست.
وآن بسبب هايى است که در زير ذكر مى كنيم:
1-همسر اگر خودش تنها بود بلفظ اهل واهل خانه مى آيد ,وهيچ يك از اقارب شامل آن نمى شود.
مثلا :مى گوييم: شما وخانواده ى محترمتان براى عروسى دعوت هستيد. آيا شما همراه برادرانتان وفرزندانى كه باشما زندگى نمى كنند وهمراه بجه هاى آنها به عروسى مى رويد .يا كه نه شما وهمسرتان وبچه هايى كه با شما زندگى مى كنند به عروسى مى رويد.
پس هيچ كس ديگرى غير ازهمسر شامل لفظ اهل واهل خانه نمى شود.
چه كسى بتنهايى لفظ اهل واهل خانه بر او اطلاق مى شود؟
اگر پدر به تنهايى باشد نمى گويند اهل واهل خانه ,وهمچنين مادر را به تنهايى نمي گويند اهل واهل خانه وهمچنين پدر بزرگ وعمو وپسر عمو وفرزند (دختريا پسر) هيچ كدام يك بتنهايى آنها را اهل واهل خانه نمى گويند.
مگر همسر,اگر غير ازهمسر هيچ كس ديگرى نباشد لفظ اهل واهل خانه بر همسر فقط اطلاق مى شود.
وهمچنين كلمه ى اهل بر تعدادى از اقارب وفاميلها گفته مى شود ولكن بتنهايى بر آنها لفظ اهل گفته نمى شود.
مگر همسر بتنهايى خودش لفظ اهل واهل خانه بر او اطلاق مى شود.همان طور كه همسر داخل مجموع اقارب, كه به آنها اهل گفته مى شود هست.
واينها همه در قرآن وزبان عربى بسيار زياد است وهمچنين دركتاب شيعه ها هم بسيار زياد است.
خداوند در سوره ى هود آيه (73) خطاب به همسر ابراهيم عليه السلام مى فرمايد: (قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ) هود: ٧٣
فرشتكان گفتند:آيا از امر ودستور خداوند شما تعجب مى كنيد. رحمت وبركات خداوند برشما اهل اين خانه است .بدرستى كه خداوند ستوده شده وبزرگوار است.
وهمجنين در خطاب به مادرهاى مؤمنان در سوره احزاب آيه (33) مى فرمايد: (وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا) الأحزاب: ٣٣
در خانه هاى خود بمانيد ومثل زمان جاهليت از خانه هايتان خارج ودرميان مردم ظاهر نشويد. واندام و وسايل زينت خود را در تماشاى ديگران قرارندهيد. ونما زرا بپا داريد و زكات بدهيد واز خدا ورسول خدا اطاعت بكنيد.بدرستى كه قطعا خداوند مى خواهد پليدى را از شما اهل خانه پيامبر دور بكند وشماها را كاملا پاک سازد.
خداوند در وصف مادر سيدنا موسى عليه السلام كه اهل خانه وصاحبخانه است مى فرمايد:
درسوره قصص آيه (12) خداوند مى فرمايد: (وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ) {القصص: ١٢ }
خواهر موسى عليه السلام به فرعون كفت :آيا شمارا به اهل خانه اى (خانواده اى) راهنمايى بكنم كه مى توانند اين نوزاد را برا شما كفالت كنند و خير خواه او هستند.
در اينجا منظور خواهر موسى عليه السلام از اهل خانه اى مگر مادرش نيست كه يك زن شوهر كرده است وصاحب خانه است .به همين منظور خداوند در آيه بعدى مى گويد : (فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ) القصص: ١٣
او را به مادرش باز كردانديم تا جشمش روشن شود وغمگين نباشد.
وهمچنين خداوند همسر موسى را وصف كرد كه اهل اواست .
درسوره ى نمل آيه (7) مى فرمايد: (إِذْ قَالَ مُوسَى لأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ) النمل: ٧
موسى براى همسرش گفت اينجا منتظر بمانيد كه من آتشى از دور مى بينم هر جه زودتر خبرى از راه ويا شعله اى از آتش را براى شما مى آورم تا خودتان را گرم كنيد .
ومعلوم است موسى عليه السلام غير از زنش هيچ كس ديگرى همراه او نبود.
ووصف مادرهاى مؤمنان كه آنها اهل خانه ى پيامبر هستند.
در سوره ال عمران آيه (121) مى فرمايد: (وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ) آل عمران: ١٢١
اى پيامبر بياد مؤمنان بياور زمانى كه سحر گاهان از ميان اهل خانه ات (همسرهايت ) بيرون رفتى و پايگاههاى جنگ راى مسلمانان آماده كردى وهيچ شكى نيست كه خداوند شنوا ودانا است.
ودر حديث شريفى كه سيدنا انس بن مالك رضى الله عنه روايت مى كند: گفت :پيامبرصلى الله عليه وسلم از ميان ما خارج شد وبه خانه عايشه رفت وگفت السلام عليكم يا اهل البيت (اهل خانه ) ورحمة الله, پس عايشه در جواب پيامبر گفت :وعليك السلام ورحمة الله .چكونه اهل خانه ات رايافتى خداوند به شما بركت بدهد . وپيامبر اين كار را با تمام همسرهاى خود انجام مى داد وهمه آنها در جواب پيامبر مثل جواب عايشه جواب مى دادند.
به صحيح بخارى جلد 4 صفحه 1799 ومسلم جلد 2 صفحه 1046 مراجعه شود.
وهمچنين در حديث إفك (تهمت زدن) آمده است :
پيامبرصلى الله عليه وسلم گفت: چه كسى مى تواند بخاطر شخصى كه آذارواذيت او به همسرم (اهل بيتى) رسيده ,مانع من بشود.بخدا قسم غير از خير وخوبى چيز ديگرى از همسرم نديده ام.
به كتاب صحيح بخارى ج/ص (2/932)ومسلم ج/ص (4/2133) مراجعه شود.
در كتابهاى برادران شيعه ها هم اهل بيت يعنى همسر خيلى زياد آمده است.
درروايات آمده كه ابوذرغفارى رضى الله عنه از رسول خدا صلى الله عليه وسلم درباره ى اين موضوع (نزديكى باهمسر) پرسيد.رسول خدا صلى الله عليه وسلم گفت: اكرشما با همسرت هم خوابى (جماع) بكنى ثواب مى برى.سبس ابوذر رضى الله عنه گفت: آيا نزديكى كردن (جماع) باهمسر ثواب دارد؟ پيامبر صلى الله عليه وسلم گفت: اگر اين كار را با حرام (زنا) انجام دهى گناه مى برى ,بس اين كار را با حلال (جماع كردن با همسرت) ثواب مى برى.
به كتاب كافى للشيخ الكلينى ج/ص(5/495) مرجعه شود.
در روايت ديگرى از على عليه السلام آمده است كه گفت: هر كسى از شما ها مى خواهد ازدواج بكند ......الى آخر.سبس گفت: وقتى براى شب زفاف آمده شديد وبرهمسر خود داخل مى شويد اول دو ركعت نما زرا بخواند وبعد با دستت پيشانى همسرش را لمس بكند واين دعا را بخواند:
خدا برهمسرم (اهلى) بركت ورحمت خودت قرار بده وهمچنين او را براى من با بركت قرار بدهيد.خدايا ما را بخير جمع كن واگر دربين ما اختلاف و تفرقه افتاد اين اختلاف وجدايى ما را به خير تبديل بكن.وسپس وقتى در كنار او نشست پيشانى او را لمس بكند.
به كتاب مستدرك الوسايل للميرزا النورى ج/ص(41/220) مراجعه شود
وهمجنين 'فته هاى علماى شيعه اين را تأييد مى كند.
شيخ بحرانى مى گويد: مراد از كلمه ى أهل در اخبار وروايات ,بدرستى كه منظور همان همسر است.
دركتاب المصباح المنير آمده :وقتى يك مردازدواج كرد براى همسر او أهل او مى گويند. بس به همين خاطر كلمه ى أهل بر همسر اطلاق مى شود.
به كتاب الحدائق الناضرة للبحرانى ج/ص(32/155)مراجعه شود.
ابن ادريس الحلى مى گويد:بين فزند وپدر ربا نيست ,وبين بَردِه وآقايش هم ربا نيست چونكه مال وكسب ودرآمد برده براى آقايش است.وهمچنين (بين الرجل وأهله) يعنى بين مرد وهمسرش هم ربا نيست.
وهمچنين ما روزانه از اين كلمه ها استافاده مى كنيم .
مثلا وقتى يك شخصى براى شما مى گويد: اين پيراهن را براى اهلم مى خرم تا در روز عيد آن را ببوشد. شما از اين حرف مى فهمى كه اين پيراهن براى خواهرش ,مادرش ,ودخترش ,پدرش ,ويا پسرش نيست. بلكه منظور فقط همسراو است.
بس كلمه ى اهل بر همسر انسان دلالت مى كند.
2-وقتى يك مرد ازدواج مى كند مى كويند صاحب أهل شده يعنى صاحب همسر شده است. يا أهلمنده شده است وبراي خودش همسرى اختيار كرده است.
وهمجنين درباب دعا (اهلك الله في الجنة) يعنى خداوند در بهشت براى تو زنى بدهد ,ودر آن براى تو خانواده اى قرار بدهد كه كرد هم جمع شويد.
3-زن انسان است كه اصل خانه ى ا واست. اگر كسى همسر نداشته باشد صاحب فرزند نمى شود و بدون فرزند هم نوه دار نمى شود.
انسان زمانى صاحب اهل مى شو دكه ازدواج بكن وتا قبل از اين جزء اهل خانه ى پدرش مى باشد.
4-أهل خانه شامل ساكنين آن مى شوند واين چيزها را هيچ كسى انكار نمى كند مگر انسان جاهل ومتكبر آن را انكار مى كند.
بس همسر است كه اولين شخص (أهل خانه ى) مرد حساب مى شود. وبعد از آن است كه با آمدن فرزندان أهل خانه زياد مى شوند.
بنابراين زن هر شخصى أهل آن شخص است كه با او دريك خانه ودرزير يک سقف با هم زندگى مى كنند.
دركتاب تاج العروس كه درزبان عربى نوشته شده است درجلد 28 صفحه 41 آمده است :جائز است با استعاره بگوييم أهل خانه كسانى هستند كه با هم در يك خانه زندكى مى كنند ونسب آنها يكى است. بس اطلاق كلمه أهل بر غير همسر مجاز (استعاره )است.