مختصرى درباره علم غیب

نکته‌ی اول: خداوند متعال پیامبرش ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ را به پیروی از شریعت و پیروی نکردن از هوای نفس دستور داده است. پروردگار متعال می‌فرماید: {سپس تو را بر شریعت [و راه و روشی که ناشى] از امر [پروردگار است] نهادیم پس آن را پیروى کن و از هوسهاى کسانى که نمى‏دانند پیروى مکن} [جاثیه: ۱۸] عبادتها “توقیفی” هستند یعنی در آن‌ها هیچ مجالی برای رای و نظر افراد نیست بلکه باید تنها کسی که آن را تشریع می‌کند خود خداوند باشد و برای همین است که خداوند متعال بارها و در جاهای مختلفی پیامبرش را به پیروی از وحی امر کرده است. و بر اساس این است که علما تقریر کرده‌اند “عبادات مبنی بر اتباع است نه ابتداع”.

نکته‌ی دوم: خداوند متعال به خاطر بعثت پیامبرش ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ بر بندگان خود منت نهاده است و نه برای ولادت وی: ((لَقَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ)) {به یقین الله بر مؤمنان منت نهاد [که] پیامبرى از خودشان در میان آنان برانگیخت تا آیات خود را بر ایشان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و اگر چه پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند} [آل عمران: ۱۶۴]
نکته‌ی سوم: سلف صالح ما در روز تولد پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ هیچ کاری اضافه بر دیگر روزها انجام نمی‌دادند و اگر کار خاصی انجام می‌دادند حتما خبر آن به ما می‌رسید! این بر ما پنهان نیست که آن‌ها بسیار بیشتر از ما، پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ را دوست داشتند و او را بزرگ می‌داشتند.علامه ابو عبدالله محمد الحفار مالکی می‌گوید: “آیا نمی‌بینی که روز جمعه بهترین روزی است که خورشید بر آن طلوع کرده است و بهترین کاری که انسان می‌تواند در یک روز بافضیلت انجام دهد روزه گرفتن در آن روز است اما با این وجود رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ از روزه گرفتن جمعه با وجود فضیلتی که دارد نهی کرده است و این دلیل بر این است که هیچ عبادتی در زمان یا مکان خاصی مشروع نیست مگر آنکه از سوی شریعت تعیین گردد و [در باب عبادات] هر آنچه مشروع نیست انجام داده نمی‌شود زیرا ممکن نیست متأخرین این امت روشی هدایت کننده تر از پیشگامان این امت بیاورند… و همه‌ی خیر در پیروی از پیشینیان و سلف صالح این امت است” [المعیار المعرب ۷/۹۹].
نکته‌ی چهارم: نگاهی به فقه عمر فاروق ـ رضی الله عنه ـ بینداز وقتی که آغاز تاریخ را از هجرت مصطفی ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ قرار داد زیرا نماد پیروزی، دین او بود و میلاد یا وفات پیامبر را آغاز تاریخ هجری نکرد. می‌دانی چرا؟ برای اینکه وی حقیقت‌ها و معانی را بر رسم‌ها و ظواهر و تعارفات مقدم می‌داشت!!
نکته‌ی پنجم:  خلفای فاطمی اولین کسانی بودند که بدعت مولود را در قرن چهارم هجری در قاهره راه انداختند و در واقع شش مولود را به وجود آوردند: مولود پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ و مولود امام علی و فاطمه و حسن و حسین ـ رضی الله عنهم ـ و مولود خلیفه‌ی حاضر.این مولودها به همین روش باقی ماندند تا آنکه “افضل بن امیر الجیوش” آن را لغو نمود و سپس به سال ۵۲۴ هجری در دوران خلافت خلیفه‌ی فاطمی “الحاکم بأمر الله” پس از آنکه نزدیک بود مردم آن را به فراموشی بسپارند دوباره به راه افتاد. بر این اساس امت اسلام تا پیش از این دولت، چیزی به نام مولود نبوی را به چشم ندیده بود. آیا این حکومت شایسته‌ی تقلید است یا پیامبر و صحابه و تابعین؟ عجیب این است که کار بعضی از مسلمانان به جایی رسیده که حتی جشن مولودی را از شب قدر هم بهتر می‌دانند!
نکته‌ی ششم: مورخان و سیرت‌نگاران درباره‌ی ماهی که پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در آن دیده به جهان گشود اختلاف دارند. گفته شده ایشان در ماه رمضان به دنیا آمده اما جمهور مورخان و سیرت‌نگاران بر این هستند که ایشان در ربیع الاول به دنیا آمده‌اند. اما باز در مورد روز تولد ایشان اختلاف کرده‌اند:برخی گفته‌اند: روز دوم ربیع الاول، که این رای ابن عبدالبر است. و گفته شده روز هشتم، که این نظر را ابن حزم صحیح دانسته است و اکثر اهل حدیث نیز این رای را برگزیده‌اند. و گفته شده روز نهم ربیع الاول و ابن رای را ابوالحسن ندوی و زاهد کوثری ترجیح داده‌اند. و همچنین گفته شده روز دهم که این انتخاب باقر است. و گفته شده روز دوازدهم و این نص ابن اسحاق است. و گفته شده هفدهم ربیع الاول و همچنین هجدهم ربیع الاول…این اختلاف اگر نشان‌دهنده‌ی چیزی باشد ،نشان‌دهنده‌ی عدم اهمیت صحابه در نقل تاریخ تولد رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ به ما می‌باشد زیرا اگر چنین چیزی برای آن‌ها مهم بود حتما آن را بازگو می‌کردند و اگر در چنین روزی رسم یا عبادت خاصی وجود داشت نیز بدون شک به مانند دیگر عبادات وقت آن مشهور و معلوم می‌شد و اختلافی در آن صورت نمی‌گرفت.


نکته‌ی هفتم: تاریخی که بر اساس رای مشهور، رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در آن به دنیا آمده است دقیقا همان تاریخی است که در آن وفات کرده‌ است! یعنی روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول. برای همین خوشحال بودن در چنین روزی مقدم بر اندوه نیست و بسیاری از اهل علم به این موضوع اشاره کرده‌اند از جمله ابن الحاج مالکی و امام فاکهانی. ابن الحاج مالکی می‌گوید: “شگفتی این است که چگونه جشن مولود را با ترانه‌سرایی و خوشحالی و سرور بر پا می‌کنند آن هم به بهانه‌ی تولد رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در این ماه در حالی که وی ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در همین ماه به رحمت پروردگار منتقل شده است و امت به علت وفات ایشان دچار غم و مصیبتی عظیم شدند که هیچ مصیبتی با این مصیبت برابر نیست و [اگر درست بود] باید [به جای شادی] گریه می‌کردند و اندوهگین می‌شدند… اما ببین در این ماه بزرگ چگونه می‌رقصند و خوشحالی می‌کنند!” [المدخل ۲/۱۶].
نکته‌ی هشتم: مساله‌ی قابل تامل این است که انتشار این جشن در میان مسلمانان در سرزمین‌هایی شروع شد که در آن مسلمانان در کنار نصارا (مسیحیان) زندگی می‌کردند چنانکه در شام و مصر رخ داد… زیرا نصارا در روز تولد مسیح و نزدیکانش جشن می‌گرفتند و این سبب سرعت انتشار این بدعت در میان مسلمانان شد. حتی حافظ سخاوی ـ رحمه الله ـ در دفاع از جشن مولودی می‌گوید: “اگر اهل صلیب شب تولد پیامبرشان را عیدی بزرگ قرار داده‌اند اهل اسلام از باب اولی به بزرگداشت پیامبرشان شایسته‌تر هستند”!! ملا علی قاری ـ رحمه الله ـ در تعقیب این سخن سخاوی می‌گوید: “من می‌گویم: در پاسخ وی می‌توان گفت ما به مخالفت با اهل کتاب دستور داده شده‌ایم” [المورد الروی فی المولد النبوی ۲۹]
نکته‌ی نهم: محبت رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ با جشن گرفتن در روز میلاد وی به دست نمی‌آید و بلکه در هر روز از زندگی فرد مسلمان با عمل به سنت وی و مقدم داشتن سخن وی بر هر سخن دیگر، و تسلیم شدن در برابر هر چه از سوی خداوند آورده است، محقق می‌گردد. شادی برای پیامبر تنها محدود به یک روز نیست بلکه ما با هر روز نزدیک‌تر شدن به سنت پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ و التزام بیشتر به سنت وی برای او شاد می‌شویم تا آنکه به برکت این پیروی ضعف خود را به نیرو تبدیل کرده و در درون خود قواعد عقیده‌ی خویش و مبادی بزرگ اسلام را راسخ گردانیم.
نکته‌ی دهم: رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ می‌فرماید: “در مورد من آنگونه که نصارا در مورد عیسی بن مریم غلو کردند غلو و زیاده‌روی نکنید زیرا من بنده‌ی اویم پس بگویید: بنده‌ی الله و رسول وی” [بخاری] در بیشتر این مراسم‌های مولودی در مدح رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ مبالغه و زیاده‌روی رخ می‌دهد و عجیب این است که حتی طرفداران این رسم نیز به غلوی که در این مراسم رخ می‌دهد و گاه تا حد کفر می‌رسد اعتراف کرده‌اند! به ویژه که برخی به خود جرات داده و درباره‌ی مولود کتاب نوشته و احادیث دروغین به رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ نسبت داده‌اند. عبدالله الغماری ـ یکی از بزرگان معاصر تصوف و از طرفداران این رسم ـ می‌گوید: “کتاب‌های مولودی پر از این احادیث دروغین است و این دروغ‌ها تبدیل به عقیده‌ای راسخ در میان عموم مردم گردیده است، و امیدوارم خداوند مرا توفیق دهد تا بتوانم کتابی در مولودی بنویسم که خالی از دو چیز باشد: اولا احادیث دروغین، و ثانیا: سجع با تکلف…
مقصود این است که غلو در مدح پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ نکوهیده است زیرا خداوند متعال می‌فرماید: {در دین خود غلو نکنید} و همچنین کسی که با روایتی که ثابت نشده است مدح پیامبر می‌کند بر وی دروغ بسته است و داخل در این وعید است که: “هر که بر من به عمد دروغ ببندد جایگاه خود را در آتش مهیا سازد”. فضایل پیامبر نیز چیزی نیست که بشود در مورد آن سهل انگاری  کرد زیرا به پیامبر این امت مربوط است. پیامبری که دروغ را حرام گردانده و آن را از گناهان کبیره دانسته است تا آنجا که ابومحمد جوینی، پدر امام الحرمین قائل به کفر کسی است که بر پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ دروغ ببندد. بر این اساس همه‌ی مبالغه‌ها و غلوهای بی‌اساسی که در کتب مولودی و داستان معراج وجود دارد باید سوزانده شود تا آنکه صاحبان این کتاب‌ها و خواننده‌های آن در آتش نسوزند…” [پایان سخن غماری از نقد وی بر برده‌ی بوصیری / صفحه‌ی ۷۵] و عادت بر این است که بسیاری از این مراسم‌ها با عبارت‌های بدعتی و شرک‌آمیز خاتمه می‌یابند.
نکته‌ی یازدهم: مفسده‌هایی که در این مراسم‌ها رخ می‌دهد بر فرد مسلمان پنهان نمی‌ماند که اینجا به مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌کنم:کسانی که روز ولادت پیامبر را جشن می‌گیرند متاسفانه مخالفان خود را به عدم محبت رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ متهم می‌کنند! و فراموش می‌کنند که بزرگداشت و محبت با پیروی و اتباع است نه با نوآوری و ابتداع در دین. همچنین کارهایی ناشایست در این مراسم‌ها صورت می‌گیرد مانند تکان دادن سر و بدن و  به اضافه‌ی اذکار دروغین و داستان‌های وهمی… شیخ “علی محفوظ ازهری” می‌گوید: “در این مراسم‌ها اسراف و هدر دادن مال و وقت کشی فروانی است که هیچ فایده و خیری در آن نیست”. [الابداع ۳۲۴] بر اساس قواعد شرعی اگر مباح ـ بر فرض این که اینگونه مراسم‌ها مباح باشد ـ به کار حرام منجر شود از باب “سد ذرایع” حرام خواهد شد. چه رسد به این که خود این کار حاوی منکرات باشد!
نکته‌ی دوازدهم: در واقع مسلمانان بر بدعت بودن جشن گرفتن مولد نبوی اجماع کرده‌اند اما در مورد اینکه این بدعت “حسنه” است یا “سیئه” (یعنی بدعت نیک و بدعت بد) اختلاف کرده‌اند. برخی از این علما این مراسم را بدعت حسنه دانسته‌اند مانند ابن حجر و سیوطی و سخاوی (رحمهم الله) و دیگران. که این بزرگان بر اساس مصلحتی برای این مراسم تصور کرده‌اند آن را بدعت حسنه دانسته‌اند. اما علمای اهل تحقیق متقدم و متاخر بر اساس ادله‌ی شرعی دال بر پرهیز از بدعت در دین به حرمت چنین جشن‌ها و مراسم‌هایی فتوا داده‌اند و اعیاد و جشن‌ها جزو امور شرعی است. این علما نیز در برابر باز کردن در یک شر حتمی برای یک خیر وهمی قرار گفتند. و علاوه بر این اساس این خیر وهمی چیست؟ کاری که نه پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ انجام داده است و نه صحابه و تابعین و دیگر پیروان آنان طی قرن‌های متوالی انجام نداده‌اند! و در ضمن رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ میان بدعت حسنه و سیئه تفاوتی نگذاشته و فرموده است: “هر بدعتی گمراهی است”! امام مالک رحمه الله می‌گوید: “هر که در اسلام بدعتی بگذارد که آن را حسنه بپندارد پنداشته است که محمد ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در رسالتش خیانت کرده است! زیرا خداوند متعال می‌فرماید: {امروز دینتان را کامل کردم} پس هر چیزی در آن روز جزو دین نبوده است امروز نیست جزو دین نیست” [الاعتصام شاطبی]  
برخی از علما که فتوا به بدعت بودن جشن مولودی داده‌اند: “امام شاطبی” مولود نبوی را بدعت دانسته است. وی در اول کتابش “الاعتصام” [۱/۳۴] برخی از اواع بدعت‌ها را ذکر کرده و از آن جمله قرار دادن روز ولادت رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ به عنوان عید و مراسم را نام برده و آن را نکوهیده است. “امام فاکهانی” در رساله‌ی مفرده‌ی خویش [۸-۹] این مراسم را بدعت دانسته است. علامه “ابن الحاج مالکی” نیز در مدخل خویش مولد نبوی را بدعت دانسته است. [۲/۱۱ – ۱۲]
علامه‌ی هند، “ابوالطیب شمس الحق عظیم آبادی” مولد نبوی را بدعت دانسته است و همچنین شیخ وی علامه بشیر الدین قنوجی که کتابی تحت عنوان “غایه الکمال فی إبطال عمل المولد والقیام” نوشته است. [نگا: تعلیق وی بر حدیث “من أحدث فی أمرنا هذا ما لیس منه فهو رد” در سنن دارقطنی].شیخ علامه “ابو عبدالله محمد الحفار مالکی” از علمای مغرب می‌گوید: “سلف صالح ما ـ که اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وسلم و تابعین آن‌هایند ـ برای عبادت در شب ولادت رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ جمع نمی‌شدند و هیچ کاری اضافه بر کارهای دیگر شب‌ها سال انجام نمی‌دادند زیرا رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ بزرگ داشته نمی‌شود مگر به صورتی که شرع آن را قرار داده است، و بزرگداشت پیامبر از بزرگترین کارهای نیک است که باعث قربت به خداوند می‌شود اما انسان تنها با آن چیزی که خود خداوند مشروع گردانده است به وی نزدیکی می‌جوید”. [المعیار المعرب ۷/۹۹]
شیخ علامه “محمد بن صالح العثیمین” می‌گوید: “‌آن‌ها این مراسم را آنگونه که خود می‌گویند، برای اینکه رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ را دوست دارند برپا می‌کنند و می‌خواهند یاد رسول الله را زنده نگه دارند. ما به آن‌ها می‌گوییم: مرحبا به شما اگر پیامبر را دوست دارید و مرحبا به شما اگر قصد زنده نگه داشتن یاد وی را دارید، اما!! ترازویی وجود دارد که الله، پروردگار جهانیان آن را قرار داده است که ترازوی محبت‌سنج است و آن این سخن خداوند متعال است که: {ای پیامبر بگو اگر الله را دوست دارید پس از من پیروی کنید تا الله شما را دوست بدارد}.
پس اگر انسان در ادعای محبت الله و رسولش راستگو است بیاید و تابع شریعت الله شود و از آنچه پیامبرش ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ آورده است پیروی کند. و اگر پیرو پیامبر نیست در ادعای خود دروغ گفته است زیرا این ترازو، ترازوی راستی و عدالت است. پس بیایید نگاه کنیم که آیا ساختن جشنی در شب ولادت رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ ایا از شریعت الهی است؟ آیا پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ آن را انجام داده است؟ آیا خلفای راشدین آن را انجام داده‌اند؟ آیا صحابه و تابعین و پیروان نیک آنان آن را انجام داده‌اند؟ پاسخ همه‌ی این سوال‌ها قطعا منفی است و هر کس ادعای خلاف این را دارد دلیل خود را بیاورد…” [از سایت شیخ ابن عثیمین]




در پایان از الله می‌خواهم که این برگه‌های ناچیز را پذیرفته و با آن به مسلمانان سود رساند که نیت نفع رساندن بود و دیگر هیچ. پس خداوندا ، گریز ما به سوی توست نه به سوی غیر تو، گام‌های ما را بر حق استوار گردان و ما را نسب به خودمان آگاهی ده و هیچ کاری از ما را برای دیگران مگردان… الله است که به راه راست هدایت می‌کند و سخن آخر اینکه: {الحمدلله رب العالمین}