نظر شیعیان در مورد مهدی

محمد رضا مظفر می‎ گوید: ما با وجود اینکه به درستی دین اسلام و به اینکه این دین، آخرین دین الهی است، ایمان داریم و دین دیگری را برای اصلاح بشریت آن نمی ‎دانیم. با وجود این ما شاهد رواج ظلم و ستم در دنیا هستیم به طوری که جایی برای عدالت و صلاح باقی نمی ‎ماند که در سرزمینهای آباد پای در آن بگذراند.

موقع هدايت شدگانبا وجود آن مشاهده می‎ کنیم که مسلمانان از دینشان دست کشیده و احکام و قوانین آن را در تمام سرزمینهای اسلامی تعطیل کرده‎اند و به یک حکم از هزار حکم آن پایبند نیستند- با وجود همه اینها ما- بایستی منتظر بازگشت دین اسلام به دوران نیرومندی و توانایی‎اش و گشایشی باشیم تا این دنیای فرو رفته در ظلم و فساد را اصلاح کند، و دین به دوران قدرتش باز نمی ‎گردد تا زمانی یک مصلح بزرگ در رأس آن نباشد، و اتحاد برقرار نکند و تحریف باطل‎ گران را از دین دور نکند، و تمام بدعتها و گمراهی ها را باطل نکند، و با لطف و عنایت الهی یک شخص هدایتگر و هدایت شده باشد که این جایگاه عظیم و ریاست عمومی و قدرت شگفت ‎انگیز به او داده شده تا دنیا را مملو از عدل و داد کند بعد از آنکه پر از ظلم و ستم شده بود. به طور خلاصه طبیعت وضعیت فاسد در بشر که به نهایت درجه فساد و ظلم رسیده است همراه با ایمان به درستی این دین و خاتم بودن آن مقتضی انتظار این مهدی مصلح است، تا دنیا را از آنچه که در آن هست، نجات بدهد.. شیعیان امامیه معتقدند که این مهدی مصلح همان شخص معین و معروفی است که در سال 256 هجری متولد شد و همچنان زنده است، او پسر حسن عسکری است و نامش محمد است... و جایز نیست که امامت منقطع شود و در دوره‎ای از دورانها متحول شود، هر چند که امام مخفی باشد تا در روز موعودی که خداوند متعال وعده داده است و از اسرار الهی است و کسی جز او نمی ‎داند، ظهور کند([1]).
جواد شاهرودی - یکی از علمای شیعه – می ‏گوید: مهدی هیچگاه بر ما مخفی و پوشیده نیست هر چند که از دیدگان ما مخفی و پوشیده باشد و کسی به او دسترسی نداشته باشد و جایش معلوم نیست ولی منافی این نیست که هرگاه فرد درمانده‏ای به او پناه ببرد، فردی که از تمام امور دست بریده و تمام درها به روی او بسته شده باشد، ظهور نکند، چون او پناه و کمک بیچارگان و درماندگان در آن حال است که در هنگام شدت و گرفتاری به کمک مردمان می ‏آید، یا وقتی که امکان صبر بر بلاهای دنیا و آخرت وجود نداشته باشد، یا امکان رهایی از دشمنان جن و انس وجود نداشته باشد، به او پناه می ‏برند([2]).
گفتم: سبحان الله! چگونه یک مسلمان در هنگام گرفتاری ها به غیر الله پناه می‏ برد، در حالی که کافران با وجود کفرشان در هنگام سختیها به الله عزوجل پناه می ‏برند و الله متعال در مورد وصف کافران می ‏فرماید:﴿فَإِذَا رَكِبُواْ فِي ٱلۡفُلۡكِ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ فَلَمَّا نَجَّىٰهُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ إِذَا هُمۡ يُشۡرِكُونَ)[3].
‏«هنگامى که بر سوار بر کشتى شوند، الله را با اخلاص مى ‏خوانند (و غیر او را فراموش مى‏کنند)، اما هنگامى که الله آنان را به خشکى رساند و نجات داد، باز مشرک مى ‏شوند».
مرجع شیعیان آیت الله العظمی وحید خراسانی می ‎گوید: امام زمان- یعنی مهدی- بنده‎ای شد و هنگامی که بنده شد، رب شد پس عبودیت و بندگی جوهری است که اساس و کنه آن ربوبیت است، پس کسی که مالک چنین جوهری باشد ربوبیت او به الله متعال نه به طور مستقل نسبت به سایر چیزها محقق می ‎شود([4]).
همچنین می ‎گوید: امام زمان صاحب مقام امام مطلق است یعنی علم مطلق و قدرت مطلق و اراده مطلق و کلام کامل و رحمت واسع است([5]) پس چه چیزی برای الله متعال باقی می ‎ماند؟!
آیت الله العظمی وحید خراسانی مسلمانان و غیرمسلمانان را به پناه و کمک خواستن از مهدی دعوت کرده است و می ‎گوید: از جمله ضروریات و مسلمات([6]) این است که هر کس که راهها از او قطع شده و در یک صحرای خشک و بی ‎آب و علف سرگردان شده و مسیرش را گم کرده باشد، خواه یهودی باشد یا مسیحی، مسلمان شیعی باشد یا سنی، فرقی ندارد وقتی که در آن حال پشیمان شود و بگوید: «یا أباصالح المهدي أدرکني» قطعاً به نتیجه می‎ رسد... راز این امر آن است که در حقیقت دعا کردن در آن حال متوجه امام می ‎شود، چون از اضطرار واقعی سرچشمه می ‎گیرد و پرده‎ها را می ‎درد و در غیر این حالت پشیمانی متوجه او نمی ‎شود، و این کار میان الله و راه الله می‎ ماند (کسی که وجود از اوست و کسی که وجود به او ختم می ‎شود) و حکم این دو یکی است! پس چنانکه دعا کردن به (کسی که وجود از اوست) لازم است که محقق شود، تا استجابت تحقق پیدا کند و این امر نسبت به (کسی که وجود به او ختم می ‎شود) نیز آنگونه است، چرا که او راه بزرگ و صراط پایدار است، پس دعا کردن به درگاه او، تحقق آن را واجب می‎ کند و ضرورتاً در آن لحظه استجابت تحقق پیدا می‎ کند([7]).
همچنین می ‎گوید: پس وقتی کسی مجبور شد به سبیل اعظم یعنی (کسی که وجود به او ختم می‎ شود) دعا می ‎کند تا از آن صحرای خشک از سرگردانی نجات پیدا کند و به آبادانی برسد. پس امام زمان او را به راهش هدایت می‎ کند و او را به آنچه که برای نجاتش لازم است، انجام دهد، راه نمایی می ‎کند... آن حالت او را درمانده کرده بود پس به او پناه برد و به او متوسل شد. پس امام زمان نگاهش دوا و شفا است([8]).
الله متعال می ‎فرماید:﴿وَلَا تَدۡعُ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَۖ فَإِن فَعَلۡتَ فَإِنَّكَ إِذٗا مِّنَ ٱلظَّٰلِمِينَ)[9].
«و (به من دستور داده شده که:) روى خود را به آیینى متوجه‏ ساز که از هر گونه شرک، خالى است؛ و از مشرکان مباش».
و می ‎فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُكُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ)[10]. «آنهایى را که غیر از الله مى ‏خوانید (و پرستش مى ‏کنید)، بندگانى همچون خود شما هستند، آنها را بخوانید، و اگر راست مى ‏گویید باید به شما پاسخ دهند (و تقاضایتان را برآورند)».
و می ‎فرماید:﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَمۡلِكُونَ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا لَهُمۡ فِيهِمَا مِن شِرۡكٖ وَمَا لَهُۥ مِنۡهُم مِّن ظَهِيرٖ)[11]. «بگو: کسانى را که غیر از الله مى ‏پندارید بخوانید! (آنها هرگز گرهى از کار شما نمى ‏گشایند، چرا که) آنها به اندازه ذره ‏اى در آسمانها و زمین مالک نیستند، و نه در (خلقت و مالکیت) آنها شریکند، و نه یاور او (در آفرینش) بودند».
عبارت «من دون الله» در تمام این آیات عام است و هیچ کس از آن استثنا نیست. پس آیا سخن خراسانی اصلاح و تصحیح کلام خداست یا چیز دیگری است؟!
این فصل را درباره عقیده شیعه در مورد مهدی به این سخن خمینی به پایان می‎ رسانیم؛ آنجا که می ‎گوید: هر یک از انبیاء تنها برای اجرای عدالت آمده ‎اند و هدفشان اجرای آن در دنیا است ولی موفق نشده‎اند؟! حتی خاتم پیامبران محمد صلی الله علیه و سلم که برای اصلاح بشر و پاک کردن آنها و اجرای عدالت آمده بود، او نیز موفق نشد! تنها کسی که به معنای واقعی کلمه موفق می‎ شود! و عدالت را در تمام زوایای دنیا اجرا می‎ کند، همان مهدی است([12]).
در اینجا سؤال مهم این است که: علت موفقیت و پیروزی پیامبر صلی الله علیه و سلم در دعوتش چه بود؟! آیا به علت عدم تکمیل شدن شریعت بود یا به علت شایستگی او یا خوار کردن او توسط پروردگار بود؟!
الله متعال می ‎فرماید: ﴿هُوَٱلَّذِيٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِينِ ٱلۡحَقِّ لِيُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّينِ كُلِّهِۦ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡمُشۡرِكُونَ)[13]. «او کسى است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین‏ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند».
و نیز می ‎فرماید:﴿إِذَا جَآءَ نَصۡرُ ٱللَّهِ وَٱلۡفَتۡحُ *  وَرَأَيۡتَ ٱلنَّاسَ يَدۡخُلُونَ فِي دِينِ ٱللَّهِ أَفۡوَاجٗا * فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ وَٱسۡتَغۡفِرۡهُۚ إِنَّهُۥ كَانَ تَوَّابَۢا)[14].
«هنگامی که یاری الله و پیروزی (فتح مکه) فرا رسد. و ببینی مردم گروه گروه وارد دین پروردگار می ‌شوند. پس پروردگارت را تسبیح و حمد کن، و از او آمرزش بخواه که او بسیار توبه‌ پذیر است».


 
مصدر: سايت مهتدين