مواد قانون اساسي كه ارائه شد مخالف قرآن و سنت رسول صلى الله عليه وسلم و هم مخالف مذهب جعفري و هم مخالف عقل است

كساني بايد در اين قوانين نظر بدهند كه به كتاب خدا و سنت رسول عالم باشند. من تعجب مي‌كنم نويسنده قانون چگونه از همه جا بي خبر است نه از مذهب خبر دارد و نه از دين. در اين مملكت دانشمندان چرا محافظه كارند و حق را نمي‌گويند. اولا در مقدمه اين قانون مقداري بافندگي كرده كه نه خود نويسنده فهميده و نه ديگران و بسياري از مطالب خرافي را در آن گنجانيده.

ثانيا در اصل سوم مي‌نويسد آراء عمومي‌مبناي حكومت است بايد گفت مذهب شيعه مي‌گويد حكومت و حاكم اسلامي‌انتصابي و به نصب خدا و رسول است نه به آراء عموم مردم. شما در اصل 13 نوشته ايد دين رسمي‌ايران اسلام و مذهب جعفري است در صورتي كه مذهب جعفري مي‌گويد حاكم و زمامدار را خدا بايد منصوب و معلوم كند نه مردم. بنابر اين اين حكومت جمهوري شما كه موقوف به آراء مردم شده ضد مذهب جعفري است، آيا جعفريان خوابند يا بيدار؟ چگونه در مقابل اين اصول ساكتند.

ثالثا شما در اصل 13 نوشته ايد كه مذهب اكثريت مسلمانان ايران، تشيع است. در اينجا اكثريت را مناط قرار داده ايد و اين ضد قرآن است زيرا قرآن يكجا مي‌گويد: «أكثرهم للحق كارهون» و يكجا مي‌گويد: «أكثر الناس لا يعلمون و لا يعقلون» در صد آيه اكثريت را در صورتي كه دليل بر بطلان رأيشان موجود باشد مردود ساخته و در جاي ديگر فرموده: «و ما يتبع أكثرهم إلا ظنا» و در جاي ديگر فرموده: «و إن تطع أكثر من في الأرض يضلّوك عن سبيل الله» شما اگر اكثريت را مناط حكومت قرار مي‌دهيد پس چرا به حكومت خلفاي راشدين كه آراء اكثريت با ايشان بود طعن مي‌زنيد. اشكال ديگر اينكه نوشته ايد دين رسمي‌ايران اسلام و مذهب جعفري. يعني چه؟ دين و مذهب دو چيز است و شما اينجا مخلوط كرده ايد آيا نمي‌دانيد دين و مذهب از جهاتي با يكديگر فرق دارند:

1- دين از طرف خدا و مذهب ساخته بشر است، آيا قرآن دين آورده و يا مذهب و آيا رسول خدا دين داشت و يا مذهب؟ آيا اميرالمؤمنين علي مرتضي (ع) دين داشت و يا مذهب؟ آيا ايشان مسلمان بودند و يا حنفي و يا جعفري و شيخي و صوفي و شافعي.

 2- در دين هيچكس حق جعل قانون ندارد ولي در مذهب رؤسا و بزرگانشان حق جعل قانون دارند در صورتي كه خدا در قرآن فرموده: «إن الحكم إلا لله» و فرموده: «و من لم يحكم بما أنزل الله فأولئك هم الكافرون» شما در فصل ششم نوشته ايد قوه مقننه و در آنجا مجلس مقننه ساخته ايد در صورتي كه در اسلام قانون گذار فقط خداست و كسي حق جعل قانون ندارد اگر مجلس لازم باشد بايد مجلس مجريه باشد كه احكام خدا را اجرا نمايد و يا برنامه ريز باشد كه دستورات و شرايط اجرا را بيرون دهد.

 3- اسلام سهل و آسان است يك عرب مي‌آمد دو دقيقه خدمت رسول خدا و دين اسلام را فرا مي‌گرفت ولي مذهب سخت و مشكل است بايد شخص مذهبي برود چهل سال درس بخواند تا مذهب را بفهمد يا نفهمد. 4- در اسلام مطالب خرافي و شعاير مذهبي نبوده ولي در مذهب همه اينها هست.

 5- در اسلام فقط دعوت به خدا شناسي است ولي در مذاهب بايد بزرگان و امامان و مرشدان را حتما شناخت وگر نه هر كس آنان را نشاسد مورد تكفير است در صورتي كه تمام بزرگان و امامان و مرشدان تابع دين بودند نه خود دين، و خدا فهم دين و عمل به آن را از مردم خواسته، آقايان بزرگ و كوچك اسلام همه بايد تابع دين باشند و دين همه بايد يك جور باشد يعني مثلا اگر علي (ع) به خدا و رسول ايمان آورده و اصول دين او دو چيز يا سه چيز بوده تمام مريدان و پيروان او و ساير مسلمين بايد همه به همان چيزها كه علي ايمان داشته و خدا فرموده ايمان بياورند نه آنكه آن حضرت را جزء دين قرار دهند و به نام مبارك او مذهب بسازند[1].


[1] - سوانح الأيام ص176-ص178