البته به ياد دارم شخصي موسوم به آقاي محمد حسن مزرجي از آيت الله سيد ابوالقاسم خويي سؤالي كرده بود كه پرسش وي و جواب آقاي خويي را براي اينجانب نيز فرستادند و نظر مرا جويا شدند

نگارنده رأي ايشان را با ذكر دليل نقض كردم، اما نمي‌دانم آيا مطالب اين نامه به اطلاع ايشان رسيده است يا نه و اگر رسيده آيا موجب رنجش و كدورت ايشان و همفكرانشان و سبب بي اعتنايي آنان به اينجانب شده است يا خير. نامه‌ي مذكور چنين است:

 

پيشگاه مبارك حضرت آيت الله العظمي‌جناب علامه برقعي أدام الله ظله

سؤالي از طرف آقاي محمد حسن مزرجي از آقاي خويي شده است بدين مضمون: با اينكه قرآن كريم مي‌فرمايد: اي پيغمبر تو ميميري و ايشان هم مي‌ميرند و تو نمي‌تواني به مرده اي كه در قبر است سخني بشنواني، چطور مي‌شود كه ما نزد ضريح مطهر ائمه عرض ارادت كرده و طلب حاجت كنيم؟ آقاي خويي محبت فرموده و جوابي به شرح ذيل مرقوم داشته اند. استدعا مي‌شود پس از قرائت نظريه ايشان نظر خودتان را مرقوم فرماييد. ضمنا به سؤال ارادتمند هم پاسخ بفرماييد – سؤال اين است كه اگر ائمه عليهم السلام زنده هستند پس آن كساني كه در اين ضريح ها مدفونند چه كسانند؟

 

پاسخ آقاي خويي به آقاي محمد حسن مزرجي = 

 بسم الله الرحمن الرحيم

(وَلا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لا تَشْعُرُونَ)[1] و (وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ)[2]  ،  به مفاد اين دو آيه شريفه مردگان يكسان نيستند و اوليا البته كاملا مانند زندگان در اين دنيا نزد خداوند متنعم اند و بشارت مي‌دهند به آنهايي كه در اين دنيايند و مقتضاي اخبار معتبره هم بيشتر از اين است كه از آيات مباركه استفاده مي‌شود مراجعه به اخبار مربوطه به اين موضوع شود واضح و مبين خواهد گرديد.                             امضاء الخويي              اقل السادات سيد اسلام نبوي

بسمه تعالي

اين جواب از آقاي خويي بعيد است زيرا اولا ايشان ضد و نقيض نوشته اند، يكجا تصديق كرده كه ايشان مردگانند و فرموده به مفاد اين دو آيه مردگان يكسان نيستند يعني مردگانند ولي يكسان نيستند و بعد فرموده كاملا مانند زندگان در اين دنيا نزد خدا متنعم اند! بايد گفت اگر مردگانند پس كاملا مانند زندگان نيستند. چون در سوره فاطر آيه 22 فرموده:( وَمَا يَسْتَوِي الأحْيَاءُ وَلا الأمْوَاتُ) سخن آقاي خويي ضد اين آيه مي‌باشد. و اگر كاملا مانند زندگانند، زندگان قبر ندارند ولي ايشان قبر دارند! بايد گفت در اين قبور امامان چه كساني مدفون شده؟.

ثانيا نوشته در اين دنيا متنعم اند، در حالي كه «نزد خدا» در قرآن بيان شده كه نعمت باقي است نه دنياي فاني، چنانكه در سوره نحل آيه 96 فرموده: (مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ) پس همه جا مقصود نيست زيرا در سوره انعام آيه 127 فرموده: (لَهُمْ دَارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ) كه «عند ربهم» دارالسلام است كه خدا شهدا را دعوت كرده به دارالسلام و فرموده: (وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلامِ) و همان آيه كه آقاي خويي آورده: (أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ) در ذيل آن فرموده «y‰YÏã óOÎgÎn/u‘» بهشت است، زيرا فرموده: (فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ (١٧٠)يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ)[3] يعني شهدا خوشند به آنچه خدا در مقابل شهادت به ايشان داده از فضل خود (در مقابل شهادت دنيا را به ايشان نداده زيرا دنيا را قبل از شهادت داشتند) و بشارت مي‌دهند به آنانكه خلف ايشانند و ملحق به ايشان نشده اند. پس ايشان از بازماندگان جدايند و در دنيا نيستند و ديگر اينكه فرموده: (أَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ) معلوم مي‌شود دنيا نيست؛ زيرا دنيا پر از بلا و خوف و حزن است و ديگر اينكه فرموده: (لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ) كه بهشت را به عنوان اجر به ايشان داده نه دنيا را، آقاي خويي يا از تمام آيه خبر نداشته و يا طبق ميل عوام نوشته و يا اشتباه كرده و معصوم نيستند[4].

ثالثا آيه شهدا راجع به شهداي بئر معونه و بدر و ساير شهداي تمام جهان است و منحصر به 12 امام نيست، بنابه قول ايشان بايد ميليونها نفر شهيد در همه خانه ها و در محافل مردم باشند مانند زندگان و چنين سخني را هيچ عاقلي نمي‌گويد و اخباري كه آقاي خويي اشاره كرده اكثرا ضد قرآن و مطرود است، به مسايل زيارات احكام القرآن مراجعه كنيد تا روشن شويد. والسلام علي من اتبع الهدي و نعوذ بالله من مضلات الخرافات.

الأحقر السيد ابوالفضل علامه برقعي


[1] - (بقره/154)

[2] - (آل عمران/ 169)

[3] - سورئ ال عمران آیه (170-171)

[4] - سوانح الأيام ص136-138