تلاش هاي شريعتمداري براي گرفتن مسجد و عاقبت وي عامل مهم در گرفتن مسجد از من، آيت الله سيد كاظم شريعتمداري بود،

زيرا پس از انتشار كتاب درسي از ولايت و متعاقب آن چند كتاب ديگر از تأليفاتم (از جمله احكام القرآن و جزوات تابشي از قران و چند رساله ديگر كه در آنها پاره اي از خرافات و بدعتها را با ذكر دليل و مدرك رد كرده و راجع به قابل فهم بودن قرآن براي عموم و فقدان دليل صحيح براي تقليد نيز مطالبي مستدل آورده بودم) عداوت اهل بدعت با من بيشتر شد و در اين اوضاع شريعتمداري، چنانكه گذشت در جواب چند خرافي اعلاميه اي صادر كرد كه برقعي از ما نيست و همان نامه موجب تهييج بسياري از مردم عليه اينجانب شد، علاوه بر آن چون در سالهاي اخير، قبل از گرفتن مسجد از من، علاوه بر كتبي كه رد بر خرافات نوشته بودم، مسجد ما پايگاه موحدين و محل درس و بحث ايشان شده بود و هر هفته اينجانب يا چند تن از برادران انديشمند و محقق پيرامون حقايق قرآني و رد موهومات و بدعتها و خرافات سخنراني مي‌كردند و مسايل مهمي‌راجع به نبود مدركي متقن بر امامت منصوصه، و فقدان دليل كافي بر حليت نكاح متعه و نظاير اينها در مسجد مطرح مي‌شد، و اين امر براي مخالفين ما خطري بزرگ و جدي بود[1]


[1] - سوانح الأيام ص95-96