در اين ايام بود كه دولت قوي و ملت ضعيف بود و مقدرات مردم و حتي دين ايشان به دست شاه بود

 و هر مذهبي كه مي‌خواست خرافات خود را ترويج كند بايد خود را به شاه و يا دولت ببندد و لذا صوفيه و بابيه و شيخيه خود را به دربار مي‌بستند و شاه هم براي گول زدن مردم خود را شيعه خالص معرفي مي‌كرد و حتي مي‌گفت در راه امامزاده فلان مي‌خواسته از اسب سقوط كند امام زمان آمده كمر او را گرفته و او را از هلاكت و خطر حفظ كرده و يا حضرت عباس كمر او را گرفته، و از اين قبيل حقه بازيها[1].


[1] - سوانح الأيام ص67-ص68