چون به نظر نويسنده كه خود مدتي درس خارج ديده و از مدرسين فقه و اصول بودم آقاي حجت(کوه کمری)[1] أعلم بود، در جواب پرسش محصلين عرض ميكردم به نظر من آقاي حجت أعلم است.
چند روزي گذشت كه ناگاه ديدم شبنامه در منزل ما انداخته اند كه اگر شما غير از آيت الله بروجردي را براي أعلميت و مرجعيت معرفي كنيد آبروي شما را ميريزيم و حيثيت شما را در ميان عوام لكه دار ميكنيم، من اعتنايي نكردم و رأي خود را گفتم. از قضا روز جمعه اي براي عرض تسليت به منزل آيت الله فيض، كه از اهالي قم و از خويشاوندان ما و مدعي مرجعيت نيز بود، رفتم. آن روز ايشان مجلس روضه و دعا داشت، چون براي دلداري و تسليت گويي خدمت ايشان رسيدم با آنكه هميشه اظهار لطف و خصوصيت ميكرد، اين مرتبه با چهره اي عبوس با من روبرو شد، مثل آنكه به نويسنده اعتراض داشت، عرض كردم آيا اتفاقي افتاده كه اوقات شما تلخ است؟ در جواب فرمودند من از شما توقع نداشتم. عرض كردم موضوع چيست؟ گفت شما نامه اي نوشته ايد و مرا تهديد كرده ايد كه اگر غير از بروجردي را براي مرجعيت معرفي كنم آبروي ما را در بازار قم ميريزيد. عرض كردم من از اين نامه خبري ندارم، ممكن است نامه را بياوريد اگر امضا و خط من باشد مجعول است و برايشان قسم خوردم تا ايشان سخنم را باور كردند.
[1] - مؤسس مدرسهي حجتيه در قم، و در سال 1372هـ وفات نمود.