پس از چند روزي بنا شد ايشان به بازديد علما و مدرسين بروند، روزي خادم او حاج احمد مرا خبر كرد كه آقا يك ساعت قبل از غروب به منزل شما تشريف ميآورند. من مهيا شدم و سماوري آتش كردم و چند استكان و چند سير شيريني گذاشتم كه اگر آقا تشريف بياورند محتاج به تهيه نباشم، چون بيش از طلبه اي نبودم و توقع بيشتري از من نبود، يكساعت به غروب شد در را زدند، نويسنده در را باز كردم و ديدم آقا تشريف ميآورند ولي با تقريبا عده اي از ملازمان كه شايد عددشان به سي نفر ميرسيد!! به خادم آقا عرض كردم ما دستگاه پذيرايي نداريم چرا اين جمعيت را همراه آقا آورده اي؟ گفت من تقصير ندارم، خود آقا دستور داده اند، آقا دوست دارند كه هرجا ميروند عده اي همراهش باشند. نويسنده دريافتم كه آقاي بروجردي به تشريفات و گرد آوردن ملازمان بي ميل نيست[1].
[1] - سوانح الأيام ص 29