عباس ابن عبدالمطلب س (عموی رسول الله ص) امام ذهبی در سير اعلام النبلاء (2/79-80) می‌‌فرمايد: «او درميان مردان، قد بلند و چهره زيبا و درخشان و صدای رسايی داشت به شدت برد بار بود و ....الخ». زبير بن بكار می‌‌فرمايد:



«عباس نسبت به بني‌هاشم بسيار مهربان بود، نادارشان را لباس می‌‌پوشاند و غذا می‌‌داد، و جاهلشان را كنترل می‌‌كرد، به همسايه آزار نمی‌‌رساند، به سخاوت مال خرج می‌‌نمود و به مصيبت زدگان رسيدگی می‌‌کرد».حمزه ابن عبدالمطلب س (عموی پيامبر ص)ابن عبدالبر در الاستيعاب (1/270 چاپی که در حاشيه الإصابة چاپ شده) می‌‌فرمايد:حمزه ابن عبدالمطلب بن هاشم عموی پيامبر ص بود، به او «أسدالله وأسد رسوله» يعني: «شير خدا و رسولش» گفته می‌‌شد، كنيه‌اش أبو عماره و گاهی أبو يعلی بود.امام ذهبی درباره حمزه س می‌‌فرمايد:«امام قهرمان، شير خدا، أبو عماره و ابو يعلی قريشی هاشمی مكی مدنی بدری شهيد، عموی رسول الله ص و برادر رضاعی ايشان است». (سير1/172)علي ابن ابي طالب (امير المؤمنين س پيامبر صاحترام عايشه به علي:امام مسلم در صحيحش (276) با سند خودش از شيريح بن هانئ روايت می‌‌كند كه فرمود:«أَتَيْتُ عَائِشَةَ أَسْأَلُهَا عَنِ الْـمَسْحِ عَلَى الْـخُفَّيْنِ فَقَالَتْ عَلَيْكَ بِابْنِ أَبِى طَالِبٍ فَسَلْهُ فَإِنَّهُ كَانَ يُسَافِرُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص. فَسَأَلْنَاهُ فَقَالَ جَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ وَلَيَالِيَهُنَّ لِلْمُسَافِرِ وَيَوْمًا وَلَيْلَةً لِلْمُقِيمِ».«خدمت عايشه ل آمدم و از ايشان درباره مسح بر موزه پرسيدم فرمود:از علی ابن ابی طالب س بپرس زيرا او هميشه با پيامبر ص سفر می‌‌كرد، وقتی از ايشان پرسيدم، فرمود رسول خدا ص برای مسافر سه شبانه روز و برای مقيم يك شبانه روز تعيين فرمودند».و در روايت ديگری آمده است كه ام المؤمنين فرمود:«ائت عليا فانه أعلم بذلك مني فأتيت عليا فذكر عن النبي ص بمثله». «نزد علی برو زيرا كه او از من در اين مسئله داناتر است پس نزد علی آمدم، او از پيامبر ص مثل حديث سابق ذكر كرد».فضايل مستند علي:ابن عبدالبر / در الاستيعاب 3/51 حاشيه الاصابه می‌‌فرمايد:«احمد بن حنبل و اسماعيل بن اسحاق القاضی فرمودند:با سند درست به اندازه‌ای كه در فضائل علی ابن ابی طالب آمده درباره‌ی هيچ صحابي‌ای اينقدر فضائل نيامده است، امام احمد بن شعيب بن علی نسائی رحمة الله عليه نيز همين را فرموده است».شناخت علي:همچنين می‌‌فرمايد: ( 3 /47 )از حسن ابن ابی الحسن بصری در باره‌ی علی ابن ابی طالب س پرسيده شد، فرمود:«علی تيری از تيرهای خدا بر دشمنان خدا بود كه به هدف می‌‌خورد، علی ربانی اين امت و صاحب فضيلت و صاحب سبقت و صاحب قرابت با رسول الله ص است. علی كسی نبود كه جايی كه حكم خدا باشد او را خواب ببرد، يا در دين خدا ملامتی بپذيرد يا مال خدا را بدزدد. او دشوارترين اوامر قرآن را بكار بست. كه سر انجام به بهشت برين رستگار شد، اين است علی ابن ابی طالب پسرعموی پيامبرص».به ترتيب فضيلت:همچنين می‌‌فرمايد: (3/52)«اصم از عباس الدوری از يحيی ابن معين رحمة الله عليه نقل می‌‌كند كه فرمود: بهترين اين امت بعد از پيامبرمان أبوبكر سپس عمر سپس عثمان سپس علی است، اين است مذهب ما و قول ائمه ما».افراط و تفريط در حب علي:همچنين می‌‌فرمايد: (3/65)«ابو احمد الزبيری و ديگران از مالك بن مغول از اُكَيل از شعبی نقل كرده‌اند كه فرمود:علقمه به من گفت: آيا ميدانی مثال علی ابن ابی طالب در اين امت چگونه است؟ گفتم چگونه است؟ فرمود:مانند عيسی ابن مريم است كه گروهی ايشان را دوست داشتند اما آنقدر در دوستي‌اش افراط كردند كه بخاطر دوست داشتنش هلاك شدند، و گروهی با ايشان بغض ورزيدند و آنقدر در اين بغض ورزی تندروی كردند كه بخاطر بغضش هلاك شدند».پرچم‌دار اسلام علي:و همچنين می‌‌فرمايد: (3/33)«اجماع كرده‌اند كه (حضرت علي) به سوی هر دو قبله نماز خوانده و هجرت كرده، و در بدر و حديبيه و ساير غزوات شركت كرده و در بدر و اُحد و خندق و خيبر شديدا مورد ابتلاء و آزمايش قرار گرفته است، و اينكه در آن غزوات امتحان خوبی پس داده و مقام والايی كسب كرده، و پرچم رسول الله ص در بسياری جاها در دست ايشان بوده است، در غزوه بدر نيز با اينكه اندكی اختلاف نظر وجود دارد پرچم در دست ايشان بوده است و در غزوه اُحد هنگامی كه مصعب ابن عمير س به شهادت رسيد و پرچم را به دست داشت رسول الله ص پرچم را بدست علی دادند».احترام ابوبكر و عمر به علي:ابن تيميه / در منهاج السنه (6/178) می‌‌فرمايد:«ابوبكر و عمر همواره تا می‌‌توانستند علی را اكرام و احترام می‌‌نمودند، و ايشان و بلكه ساير بني‌هاشم را در عطايا ترجيح می‌‌دادند، و از نظر احترام و محبت و موالات و ستايش و تعظيم همواره ايشان را بر بقيه مقدم می‌‌داشتند، چنانكه با ديگر كسانيكه مثل ايشان(از اهل بيت) بودند عمل می‌‌كردند، و جايی كه خداوند متعال علی را بر كسانيكه مثل او نبودند فضيلت بخشيده بود آنان نيز او را فضيلت می‌‌دادند، هرگز كلمه زشتی از آنان در باره‌ی علی س شنيده نشده و نه حتی در باره‌ی هيچ فردی از بني‌هاشم».احترام علی به ابوبكر و عمر:همچنن می‌‌فرمايد:«نيز به تواتر از علی س ثابت شده كه با ابوبكر و عمر ب محبت و دوستی داشته و به آنان همواره احترام می‌‌گذاشته و آنان را بر ساير امت ترجيح می‌‌داده است، هرگز از او ثابت نشده كه كلمه زشتی در باره‌ی آنان گفته باشد و نه هرگز ادعا کرده که او از آنها در امرخلافت مستحق‌تر است.اين موضوع در نزد كسانی كه روايات ثابت و متواتر را در نزد خاصه و عامه می‌‌شناسند و به رواياتی كه بوسيله‌ی راويان ثقه و معتمد نقل شده آشنائی دارند معلوم و روشن است».ديدگاه اهل سنت نسبت به علي:همچنين می‌‌فرمايد: (6/18)«اهل سنت علی س را دوست داشته و با ايشان محبت و مودت دارند، وگواهی می‌‌دهند كه ايشان از خلفای راشدين و ائمه مهديين است».و ابن حجر رحمة الله عليه در تقريب می‌‌فرمايد:«علی ابن طالب بن عبدالمطلب بن هاشم هاشمی حيدر أبو تراب و ابوالحسنين، پسر عمو و داماد پيامبر ص از سابقين اولين، بلكه عده‌ای ترجيح داده‌اند كه او اولين كسی بود كه مسلمان شد، پس او از عربها جلو است، و يكی از عشره مبشره است، در رمضان سال چهل به شهادت رسيد و آن روز كه به شهادت رسيد به اجماع اهل سنت از ميان همه كسانی كه در روی زمين زنده بودند بهتر بود، و بنا بر قول راجح شصت و سه سال داشت».فرزندان علي:علی ابن طالب س پانزده پسر وهيجده دختر داشتند، اين قول را العامری در (الرياض المستطابة في جملة من روي في الصحيحن من الصحابة) (ص 180) ذكر كرده است، آنگاه اسمايشان واسمای مادرانشان را مفصل ذكر می‌‌كند، سپس می‌‌فرمايد:«نسل علی ابن ابی طالب فقط از پنج فرزندش يعنی: حسن و حسين و محمد و عمر و عباس بجا مانده است».حسن ابن علي س (نوه پيامبر ص)مصلح امت حسن:ابن عبدالبر / در الاستيعاب (1/369 حاشيه الاصابه) می‌‌فرمايد:«آثار صحيحه از پيامبر ص به تواتر رسيده كه ايشان در باره‌ی حسن بن علی فرمودند:«إن ابني هذا سيد وعسي الله أن يبقيه حتى يصلح به بين فئتين عظيمتين من المسلمين» «يقينا اين پسرم سيد - در لغت سردار- است از خداوند اميدوارم كه او را باقی گذارد تا اينكه بوسيله او بين دو گروه بزرگ از مسلمانان صلح برقرار گرداند».گل خوشبوی پيامبر حسن:اين حديث را عده‌ای از صحابه روايت كرده‌اند، در همين مورد در روايت ابی بكره آمده است كه «وإنه ريحانتي من الدنيا». «او گل خوشبوی من از دنيا است».دلسوز امت حسن:كسی را كه رسول الله ص سيد فرمودند: هيچ كس نمی‌‌تواند از او سيدتر باشد و او رحمة الله عليه بردبار، پرهيزگار و بزرگوار بود، و تقوا و بزرگواري‌اش او را وادار كرد كه به خاطر آنچه در نزد خدا وجود دارد دنيا و حكومت را رها كند- لذا با حضرت معاويه س صلح كرد- و فرمود:«والله! ما احببت – منذ علمت ماينفعني ويَضُرّني- أن ألى أمر أمة محمد ص علي أن يهراق في ذلك محجمة دم».«بخدا قسم از روزی كٍه ضرر و فايده خودم را شناخته ام نپسنديده ام كه امر امت محمد ص را من بدوش گيرم و در ازای آن يك پياله خون بريزد».ايشان از كسانی بود كه با عشق وعلاقه از عثمان س و مدافعان ايشان حمايت می‌‌كرد.ستايش از حسن:امام ذهبی در سير (3/245-242) در باره‌ی ايشان می‌‌فرمايد:«امام سيد ريحان (گل خوشبو) و نوه رسول الله ص و سردار جوانان بهشت ابو محمد قريشی هاشمی مدنی شهيد».همچنين می‌‌فرمايد: ( 3/253)«اين امام سيد و خوش سيما، عاقل و پاكدامن، سخاوتمند و دوست داشتني، خير خواه و ديندار، و پرهيزگار و باحيا و بزرگوار بود».احترام ابوبکر و عمر به حسن:ابن كثير در البداية والنهاية (11/192-193) در باره‌ی ايشان می‌‌فرمايد:«ابوبكر صديق همواره نسبت به ايشان اجلال واحترام قائل می‌‌شد و ايشان را اكرام می‌‌كرد و با كلماتی همچون جانم فدايت باد و پدر ومادرم فدايت باد از ايشان پذيرايی می‌‌كرد. عمر فاروق نيز با او چنين بود».حامی عثمان حسن:در ادامه می‌‌فرمايد:«همچنين حضرت عثمان بن عفان نيز حسن و حسين را اكرام می‌‌نمود و دوستشان می‌‌داشت، هنگامی كه عثمان ذی النوربن در محاصره بود حسن ابن علی نزد ايشان بود و در حالی كه شمشيرش را حمايل كرده بود از حضرت عثمان دفاع می‌‌نمود، حضرت عثمان در باره‌ی سلامتی حضرت حسن اظهار نگرانی كرد و ايشان را قسم داد كه به خانه شان برگردد زيرا می‌‌ترسيد كه مبادا به گل خشبوی رسول الله گزندی برسد و در ضمن می‌‌خواست دل علی را شاد كند».حسين بن علي س (سبط رسول اللهص)عابدی خداجو:ابن عبدالبر / در الاستيعاب (1/377حاشيه الاصابه) می‌‌فرمايد:«حسين فاضل و ديندار بود، خيلی روزه می‌‌گرفت و نماز می‌‌خواند و حج می‌‌کرد».افتخار شهادت:ابن تيميه در مجموع الفتاوايش (4/511) می‌‌فرمايد:حسين س خداوند متعال در چنين روز بزرگی ـ روز عاشورا- به ايشان افتخار شهادت بخشيد و بدينوسيله كسانی كه ايشان را به شهادت رسانده يا همكاری كرده يا به آن راضی بوده‌اند را خوار و رسوا نمود، شهدای پيش از او برايش الگوی نيكی بودند، زيرا ايشان و برادرشان حسن سردار جوانان بهشت هستند و از آنجايی که در اوج عزت و پيروزی اسلام متولد و بزرگ شده بودند، و نتواستند به اندازه بقيه اهل بيت رسول الله در هجرت و جهاد و صبر بر تكاليف در راه خدا سهم بگيرند لذا خداوند آنان را به افتخار شهادت نائل گردانيد (تكميلا لكرامتهما) تا اينكه عزت و كرامتشان را بدينوسيله تكميل و درجاتشان را بلند كرده باشد.با اين وجود، شهادت ايشان برای ما مسلمين مصيبت بزرگی بود، و خداوند برای هنگام مصيبت مشروع فرموده كه (إنا لله و إنا إليه راجعون) خوانده شود يعنی همه ما از خداييم و بسوی خدا باز می‌‌گرديم چنانكه می‌‌فرمايد:﴿...وَبَشِّرِ لصَّٰبِرِينَ ١٥٥ ٱلَّذِينَ إِذَآ أَصَٰبَتۡهُم مُّصِيبَةٞ قَالُوٓاْ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيۡهِ رَٰجِعُونَ ١٥٦﴾ [البقرة: 155-156].«و به بردباران (بر اين آزمون) مژده بده،كسانی كه چون مصيبتی به آنان برسد، گويند: ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيۡهِ رَٰجِعُونَ﴾».ستايش از حسين:امام ذهبی / در باره‌ی ايشان در ( سير 3/280) می‌‌فرمايد:«امام، سيد كامل، نوه پيامبر ص و ريحانه و محبوب ايشان أبو عبدالله حسين بن أميرالمومنين أبوالحسن علی إبن أبی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی قريش هاشمي».احترام خلفای راشدين به حسين:و إبن کثير / در البداية و النهاية (11/476 ) می‌‌فرمايد:«مقصود اين است كه حسين با رسول الله ص هم عصر بوده و در صحبت ايشان بوده تا اينكه حضرتش ص در حالی وفات كردند كه از او راضی بودند، اما او كوچك بود، سپس حضرت صديق ايشان را اكرام و احترام می‌‌كرد، و همچنين عمر و عثمان،‌ با پدرش هم صحبت بوده و از ايشان حديث روايت كرده، در تمام جنگهايش با وی همراه بوده از جمله در جمل و صفين، و ايشان همواره شخصيت محترم و بزرگواری بود».عبدالله بن عباس س (پسر عموي رسول اللهص)تجلِيل عمر از ابن عباس:امام بخاری در صحيحش (4970) از ابن عباس س روايت می‌‌كند كه فرمود:«عمر هميشه مرا با اهل بدر پذيرايی می‌‌كرد گويا بعضی به دلشان چيزی رسيده بود، يكی گفت چرا اين پسر را در جمع ما می‌‌نشانی در حالی كه ما نيز مانند او پسر داريم؟ عمر فرمود شما می‌‌دانيد چرا؟ روزی مرا صدا كرد و با آنها نشاند من فهميدم كه منظور شان، نشان دادن من به آنها است، اميرالمؤمنين پرسيد در باره‌ی ﴿إِذَا جَآءَ نَصۡرُ ٱللَّهِ وَٱلۡفَتۡحُ ١﴾ چه می‌‌گوئيد؟ بعضی گفتند به ما دستور داده شده كه هرگاه فتح و پيروزی نصيبمان شد خدا را سپاس گوئيم و از او آمرزش بطلبيم، بعضی ساكت ماندند و چيزی نگفتند روی به من كرد و فرمود:ابن عباس! آيا تو هم چنين می‌‌گويي؟ گفتم خير! فرمود: پس چه می‌‌گويي؟ گفتم خداوند خواسته بدينوسيله اجل پيامبرش ص را به ايشان گوشزد كند گويا فرمود: ﴿إِذَا جَآءَ نَصۡرُ ٱللَّهِ وَٱلۡفَتۡحُ﴾ اين علامت اجل توست، ﴿فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ وَٱسۡتَغۡفِرۡهُۚ إِنَّهُۥ كَانَ تَوَّابَۢا ٣﴾ عمر س فرمود: آنچه تو می‌‌گويی من نيز از اين آيه همين را فهميدم».ستايش از ابن عباس:و در طبقات ابن سعد (2/369) از حضرت سعد بن ابی وقاص س روايت است كه فرمود:«از ابن عباس تيز هوش‌تر و عاقل‌تر و عالمتر و بردبارتر نديدم، شاهد بودم كه عمر فاروق چگونه در هنگام سختي‌ها او را فرا می‌‌خواند».همچنين در طبقات ابن سعد (2/370) از حضرت طلحه بن عبيدالله س روايت است كه فرمود:«حقا كه به ابن عباس فهم و درك و علم فوق العاده‌ای داده شده بود، بياد ندارم كه عمر بن خطاب هيچكس را بر او مقدم می‌‌داشت».عالمی بي‌نظير:همچنين در طبقات ابن سعد(2/370) از جابر بن عبدالله س روايت است كه هنگامی كه خبر وفات ابن عباس س را شنيد دست بر دست زد و فرمود:«عالم‌ترين و برد بار‌ترين مردم رفت، با موت او خلائی در امت پديد آمد كه پرشدنی نيست».همچنين در طبقات از ابوبكر بن محمد بن عمرو بن حزم روايت است كه فرمود:«هنگامی كه ابن عباس وفات كرد رافع ابن خديج فرمود: امروز كسی از دنيا رفت كه همه مردم از مغرب تا مشرق در علم به او نياز داشتند».در الاستيعاب ابن عبدالبر (2/344-345) از مجاهد روايت شده كه فرمود:«فتاوايی بهتر از فتاوای ابن عباس نشنيده‌ام، مگر اينكه كسی بگويد رسول اللهص چنين فرمود. عين اين مطلب از قاسم بن محمد –ابن ابوبكر- نيز روايت شده است».مفسر قرآن:ابن كثير / در البداية و النهاية (12/88) می‌‌فرمايد:«از عمر ابن خطاب ثابت شده كه ابن عباس را با مشايخ صحابه می‌‌نشاند و می‌‌فرمود: «نعم ترجمان القرآن عبدالله ابن عباس» «چقدر مفسر خوبی برای قرآن است عبدالله بن عباس».هرگاه ايشان می‌‌آمد، عمر س می‌‌فرمود: «جاء فتي الكهول و ذواللسان السئول و القلب العقول» «جوان با تجربه و دارای زبان بسيار پرسشگر و قلب بسيار عاقل و دانا آمد».جعفر بن ابی طالب س (پسر عموی پيامبرص)مهمان نوازی جعفر:در صحيح بخاری (3708) با روايت ابو هريره س آمده است كه فرمود:«وَكَانَ أَخْيَرَ النَّاسِ لِلْمِسْكِينِ جَعْفَرُ بْنُ أَبِى طَالِبٍ، كَانَ يَنْقَلِبُ بِنَا فَيُطْعِمُنَا مَا كَانَ فِى بَيْتِهِ، حَتَّى إِنْ كَانَ لَيُخْرِجُ إِلَيْنَا الْعُكَّةَ الَّتِى لَيْسَ فِيهَا شَىْءٌ ، فَنَشُقُّهَا فَنَلْعَقُ مَا فِيهَا».«جعفر ابن ابی طالب برای مساكين بهترين مردم بود هميشه ما را با خود به خانه‌اش می‌‌برد حتی گاهی كه چيز ديگری نبود مشك خالی شده را پاره می‌‌كرد بين ما تقسيم می‌‌كرد تا اينكه اگر چيزی داشت بليسيم».فضيلت جعفر:حافظ ابن حجر در شرحش بر بخاری (فتح الباري7/76) می‌‌فرمايد:«مطلقی كه از عكرمه آمده نيز بر اين مقيد حمل می‌‌شود.عكرمه از ابو هريره س نقل می‌‌كند كه فرمود:«ما احتذي النعال و لا ركب المطايا بعد رسول اللهص أفضل من جعفر بن ابي طالب» روايت از ترمذی و حاكم با اسناد صحيح است.«بعد از رسول خدا ص كسی كفش نپوشيده و بر سواری سوار نشده كه از جعفر ابن ابي‌طالب بهتر باشد».جعفر تاج مجاهدين!:امام ذهبی در باره‌ی ايشان در سير (1/206) می‌‌فرمايد:«ايشان سيد، شهيد بزرگوار، تاج مجاهدين أبو عبدالله پسر عموی رسول‌اللهص عبد مناف بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی هاشمي، برادر علی بن ابی طالب است كه ده سال از علی بزرگتر بود.هر دو مرتبه هجرت كرده و از حبشه به مدينه هجرت كرده و خود را در غزوه خيبر به مسلمانان رساند اما هنگامی رسيد كه آنها خيبر را فتح كرده بودند، چند ماه در مدينه ماند، ‌سپس رسول خدا ص ايشان را به فرماندهی لشكری بر گزيد كه عازم مؤته در منطقه كرك بودند و در آن غزوه به شهادت رسيد، هنگام مسلمان شدنش رسول الله ص بسيار خوشحال شدند، و طبعاً هنگام شهادتش بسيار غمگين گرديدند».جعفر پدر مساکين:و در تقريب ابن حجر آمده است كه فرمود:«ايشان جعفر ابن ابی طالب هاشمی ابو المساكين، ذوالجناحين صحابی جليل القدر، پسر عموی رسول خدا ص است كه در سال هشتم هجرت در غزوه مؤته بشهادت رسيد، ‌ذكرش در صحيحين آمده است، اما روايتی از ايشان در اين دو كتاب نقل نشده است».پرواز جعفر در بهشت!:به اين دليل به ايشان ذوالجناحين گفته می‌‌شود كه در عوض دو دست ايشان كه در غزوه مؤته قطع شد دو بال داده شد كه با فرشتگان پرواز كند.احترام ابن عمر به جعفر:در صحيح بخاری (3709) با سند ايشان تا شعبی آمده است كه:«أَنَّ ابْنَ عُمَرَب كَانَ إِذَا سَلَّمَ عَلَى ابْنِ جَعْفَرٍ قَالَ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ ذِى الْجَنَاحَيْنِ». «عبدالله ابن عمر ان خطابب هرگاه عبدالله ابن جعفر را سلام می‌‌كرد می‌‌فرمود: سلام برتو ای فرزند ذوالجناحين».حافظ ابن حجر در شرحش می‌‌فرمايد:گويا به حديث عبدالله بن جعفر اشاره دارد كه فرمود: رسول خدا ص به من فرمودند: «هنيئالك أبوك يطيرمع الملائكه في السماء». «مبارك باد بر تو كه پدرت با فرشتگان در آسمان پرواز می‌‌كند».طبرانی با سند حسن روايتش كرده است.آنگاه طرق ديگری نيز از ابو هريره و علی و ابن عباس ذكر كرده و می‌‌فرمايد:جعفر در ركاب جبرئيل:در روايتی از ابن عباس آمده است: «أَنَّ جَعْفَرًا يَطِير مَعَ جِبْرِيل وَمِيكَائِيلَ لَهُ جَنَاحَانِ عَوَّضَهُ اللَّه مِنْ يَدَيْهِ» «جعفر با جبرئيل و ميكائيل پرواز می‌‌كند، دو بال دارد كه خداوند در عوض دو دستش به او داده‌است».آنگاه می‌‌فرمايد: اين روايت اسنادش جيد است.

عبدالله پسر جعفر س (پسر عموی رسول اللهص)در آغوش رسول خداص:در صحيح مسلم ( 2428) از عبدالله بن جعفر روايت است كه فرمود:«كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا قَدِمَ مِنْ سَفَرٍ تُلُقِّىَ بِصِبْيَانِ أَهْلِ بَيْتِهِ - قَالَ - وَإِنَّهُ قَدِمَ مِنْ سَفَرٍ فَسُبِقَ بِى إِلَيْهِ فَحَمَلَنِى بَيْنَ يَدَيْهِ ثُمَّ جِىءَ بِأَحَدِ ابْنَىْ فَاطِمَةَ فَأَرْدَفَهُ خَلْفَهُ - قَالَ - فَأُدْخِلْنَا الْـمَدِينَةَ ثَلاَثَةً عَلَى دَابَّةٍ».يعنی «رسول خدا ص هرگاه از سفر باز می‌‌گشتند با كودكان اهل بيت شان ملاقات می‌‌كردند، باری ايشان از سفر بازگشتند من هم به پيشوازشان برده شدم، حضرت مرا جلوشان سوار كردند، سپس يکی از پسران فاطمه – حسن يا حسين- آورده شد او را پشت سرشان سوار كردند می‌‌گويد: آنگاه سه تايی مان در حالی كه بر يك اسب سوار بوديم وارد مدينه شديم».ستايش از پسر جعفر:امام ذهبی / در سير (3/456) در باره‌ی ايشان مي‌فرمايد:«او سيد عالم، أبو جعفر قريشی هاشمي، متولد حبشه، ساكن مدينه، سخاوتمند پسر سخاوتمند، ذی الجناحين است، كه افتخار صحابه بودن را دارد، و حديث هم روايت كرده، جزو صحابه كم سن و سال به شمار می‌‌آيد، پدرش در غزوه مؤته به شهادت رسيد، سر پرستی او را پيامبر ص بدوش گرفتند، و در بغل ايشان بزرگ شده است».همچنين می‌‌فرمايد:«او شخصيت بزرگوار، مكرم وسخاوتمندی بودكه صلاحيت امامت و رهبری داشت(البته نه به مفهوم شيعی آن)».ابان اموی پيش‌نماز جنازۀ پسرِ جعفرِ اهل بيت!:در الرياض المستطابه عامری ( ص 205) آمده است كه:«نماز جنازه‌اش را ابان ابن عثمان ابن عفان خواند كه در آن زمان استاندار مدينه بود، ابان در حالی تابوتش را حمل می‌‌كرد كه اشك از چشمانش سرازير بود و می‌‌فرمود: به خدا سوگند خير مطلق بودی كه بدی در تو نبود، ‌و شريف و فاضل و نيكو كار بودي».ديگر صحابه‌ی رسول اللهاز ديگر صحابه‌ی رسول الله ص كه از اهل بيتش بودند چند نفر ذيل را نيز می‌‌توان نام برد:٭أبوسفيان،نوفل، ربيعه، عبيده، فرزندان حارث بن عبدالمطلب.٭عبدالمطلب بن ربيعه بن حارث ابن عبدالمطلب.٭حارث و مغيره پسران نوفل بن حارث ابن عبدالمطلب.٭جعفر و عبدالله پسران ابو سفيان ابن حارث ابن عبدالمطلب.٭معتب و عتبه پسران ابو لهب عبدالعزی بن عبدالمطلب.٭و فضل و عبيدالله پسران عباس ابن عبدالمطلب.