«أرقبوا محمدا ص في أهل بيته».«محمد ص را در معامله تان با اهل بيت ايشان همواره در نظر داشته باشيد».حافظ ابن حجر / در شرح اين حديث میفرمايد:ابوبكر صديق، مردم را مخاطب میكند و به آنان در اين باره سفارش میكند، مراقبت از چيزی يعنی حفاظت از آن، و میفرمايد:«احفظوه فيهم فلا تؤذوهم ولا تسيئوا إليهم». «از آنان حفاظت كنيد، پس به آنان آزار و اذيت نرسانيد و به آنان بدی نكنيد».همچنين در صحيح بخاری (3542) از عقبة بن حارث س روايت است كه فرمود: سومين سند افتخار:أبوبكر س نماز عصر را خواند و سپس از مسجد بيرون آمد و براه افتاد حسن را ديد كه با بچهها بازی میكند او را برداشت و بردوش گرفت و فرمود:«بأبي شبيه بالنبي لا شبيه بعلي» «پدرم فدايت باد، تو كه به پيامبر شبيه هستی نه به علي». «وعلي يضحك». «و علی س میخنديد».حافظ ابن حجر در شرح اين فرموده صديق س (بأبي) میفرمايد:«در اينجا طبق دستور زبان عربی كلمهای مخذوف است، جملهاش اين میشود (أفديه بأبي) پدرم فدايش باد همچنين میفرمايد: اين حديث فضيلت ابوبكر صديقس را میرساند و اينكه ايشان چقدر با اهل بيت پيامبر ص محبت داشتند».ديدگاه عمر فاروق و عثمان ذی النورين بتوسل جايز:امام بخاری در صحيحش (1010) و (3710) از انس س روايت میكند كه:هرگاه قحط سالی میشد و باران نمیباريد حضرت عمر س برای دعای باران خدمت حضرت عباس س میرفت لذا میفرمايد:«اللَّهُمَّ إِنَّا كُنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّنَا ص فَتَسْقِينَا، وَإِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِعَمِّ نَبِيِّنَا فَاسْقِنَا. قَالَ فَيُسْقَوْنَ».«پروردگارا! ما در گذشته، پيامبرمان ص را نزد تو (برای دعا كردن) وسيله میگرفتيم كه به ما باران میدادي، اكنون عموی پيامبرمان را نزد تو (برای دعا كردن) وسيله میآوريم پس به ما باران بده، راوی میگويد، پس (از دعای حضرت عباسس) باران میباريد».منظور چيست؟:منظور از توسل عمر فاروق س به حضرت عباس س توسل به دعای ايشان است چنانكه بيان و توضيح آن در روايات ديگری آمده است، حافظ ابن حجر نيز در كتاب استسقاء در فتح الباری شرح صحيح بخاری آن روايات را ذكر كرده است.يک پرسش پاسخ آن:چرا حضرت عمر س برای توسل به دعايش، عباس س را انتخاب كرد؟به جهت قرابتی است كه ايشان با رسول الله ص داشت لذا در دعايش فرمود: اكنون ما عموی پيامبرمان را نزد تو وسيله میآوريم پس به ما باران بده، و نفرمود عباس را وسيله میآوريم.آشکار است كه علی س از عباس افضل است، ولی از نظر قرابت رسول الله ص عباس نزديكتر است، و اگر از پيامبر ص مالی به ارث برده میشد، عباس بر علی مقدم بود، زيرا پيامبر ص فرمودهاند:«أَلْحِقُوا الْفَرَائِضَ بِالْمَالِ، فَمَا أَبْقَتِ الْفَرَائِضُ فَلأَوْلَى ذَكَرٍ». [متفق عليه].«فرائض را به اهل آن ملحق كنيد پس آنچه فرائض باقی گذاشت پس به مرد نزديكتر بايد داد».در صحيحين از حديث ابو هريره س آمده است كه پيامبر ص در رابطه با عمويشان به عمر فاروق فرمودند:«اما علمت أن عم الرجل صنو أبيه». «آيا نمیدانستی كه عموی شخصی مثل پدر اوست».اين است محبت و ارادت:در تفسير ابن كثير / در ذيل آيات شوری آمده است كه عمر به عباس ب فرمود:«والله لإسلامك يوم أسلمت كان أحب إلي من إسلام الخطاب لو أسلم لأن إسلامك كان أحب إلى رسول الله ص من إسلام الخطاب».در طبقات ابن سعد نيز شبيه همين نص آمده است 4/22-30.«به خدا سوگند هنگامی كه مسلمان شدی مسلمان شدن تو در نزد من از مسلمان شدن پدرم خطاب اگر مسلمان میشد محبوبتر بود، زيرا مسلمان شدن تو در نزد رسول الله ص از مسلمان شدن خطاب محبوبتر بود».عدالت فاروقی و حب أهل بيت:در كتاب «اقتضاء الصراط المستقيم في مخالفة اصحاب الجحيم» (1/446) از شيخ الاسلام/ آمده است كه:«هنگامی كه عمر فاروق س ديوان عطاء را تأسيس نمود برای هر كسی به ا ندازهی نسبش سهم داد، از نزديكترين خويشاوندان رسول الله ص شروع كرد و هر كس كه به ايشان نزديكتر بود سهم بيشتری داشت، وقتی عربها تمام شدند نوبت به عجمها رسيد. ديوان در عصر خلفای راشدين ش و ساير خلفاء اعم از بنی اميه و بنی عباس به همين صورت بود تا اينكه بعدها تغيير كرد».نمونهی ديگری از حب و اكرام اهل بيت:همچنين میفرمايد: (1/453)«عمر س را ببينيد وقتی كه ديوان را تأسيس نمود، مردم گفتند كه امير المؤمنين! از خود شروع میكنيد؟ فرمود: خير، عمر را در جايگاهی قرار دهيد كه خداوند قرار داده است، بنابراين از اهل بيت رسول الله ص و سپس كسانی كه به ايشان نزديكتر است شروع كرد تا اينكه نوبت خودشان در بنی عدی آمد، و بنی عدی از بيشتر خاندانهای قريش عقبترند».حديث «كُلُّ سَبَبٍ وَنَسَبٍ مُنْقَطِعٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلا سَبَبِي ونَسَبي». در باب فضائل اهل بيت از سنت مطهر گذشت و اينكه همين امر انگيزه خواستگاری حضرت عمر از ام كلثوم دختر علی شد، شيخ البانی در سلسله صحيحه (2036) طرق اين حديث را از عمر س نقل میكند.باز هم افتخار:اين امر روشن است كه هر چهار خليفه راشد ش با رسول الله ص نسبت خويشاوندی سببی دارند:أبوبكر و عمر ب اين افتخار را دارند كه رسول الله ص با دختران آنان عائشه و حفصه ب ازدواج كرده است، و عثمان و علی ب اين افتخار را دارند كه با دختران حضرتش ص ازدواج كردهاند، حضرت عثمان س با رقيه و پس از وفات ايشان با خواهرش ام كلثوم ل ازدواج كرد، لذا به حضرت عثمان س (ذی النورين) گفته میشود «يعنی دارای دو نور» و حضرت علی با فاطمه ل ازدواج كرد.احترام فوق العادهی عمر و عثمان به اهل بيت:در سير اعلام النبلاء امام ذهبی و تهذيب التهذيب ابن حجر در بيوگرافی حضرت عباس آمده است كه:وقتی ايشان از كنار حضرت عمر يا عثمان میگذشت و آنها سوار میبودند، از اسب پياده میشدند تا اينكه حضرت عباس عبور كند. اين كار را به خاطر اجلال و احترام عموی پيامبر ص میكردند.ديدگاه عمر بن عبدالعزيزقدر شناسي:در طبقات ابن سعد (5/333) و (5/387-388) با سند متصل خودش تا فاطمه(صغري)- دختر گرامی حضرت حسين- ل نقل میكند:عمر بن عبدالعزيز / به فاطمه صغری فرمود:«ای دختر علي!(چون جدش علی است) به خدا سوگند در تمام روی زمين در نزد من خانوادهای محبوتر از خانواده شما نيست، شما از خانواده خود من نيز در نزد من محبوبتر هستيد».ديدگاه ابوبكر ابن شيبهگوهر شناسي:درتهذيب الكمال مزی در بيوگرافی علی ابن حسين آمده است كه ابوبكر ابن ابی شيبه رحمة الله عليه فرمود:«أصح الأسانيد كلها: الزهري عن علي ابن الحسين عن أبيه عن علي». «از ميان همه سندها صحيحترين سند آن است كه زهری از علی ابن حسين از پدرش از علی روايت كند».
ديدگاه شيخ الاسلام ابن تيميهابن تيميه / در عقيدهی واسطيه میفرمايد:«أهل سنت و جماعت اهل بيت رسول الله ص را دوست میدارند و با آنها محبت دارند، و وصيت رسول الله ص را كه در غدير خم درباره آنان فرمود بجای میآورند».سفارش پيامبرص:حضرت در آنجا فرمودند: «أذكركم الله في أهل بيتي» و همچنين درباره عمويشان عباس (هنگامی كه شكايت نمود كه بعضی قريشيها با بنيهاشم سختی میكنند) فرمودند:«والذي نفسي بيده لا يؤمنون حتى يحبوكم لله ولقرابتي». «قسم به خدا كه مؤمن نيستند تا زمانی كه شما را بخاطر خدا و به خاطر قرابت من دوست بدارند».و فرمودند:«إن الله اصطفى من بني اسماعيل كنانة قريشا و اصطفى من قريش بنيهاشم واصطفاني من بنيهاشم». «خداوند كنانه را از نسل اسماعيل و قريش را از كنانه و بنيهاشم را از قريش و مرا از بنيهاشم بر گزيده است».ديدگاه اهل سنت:همچنين اهل سنت امهات المؤمنين همسران رسول الله ص را دوست میدارند و ايمان دارند كه آنها در آخرت نيز همسران آن حضرت ص هستند.به خصوص خديجه ل مادر بيشتر فرزندان ايشان و اولين كسی كه به ايشان ايمان آورد و ايشان را كمك و ياری نمود، شخصيت او در نزد حضرتش بسيار والا ومحترم بود.و صديقه طاهره عايشه بنت ابوبکر صديق ل كسی كه حضرتش ص دربارهاش فرمودند:«فَضْلُ عَائِشَةَ عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ عَلَى سَائِرِ الطَّعَامِ» «فضيلت و برتری عايشه بر زنان ديگر مانند فضيلت ثريد بر ساير غذاهاست».و از روش روافض(شيعيان غالي) كه با صحابه بغض میورزند وآنان را دشنام میدهند، بيزاری میجويند كما اينكه از روش نواصب بيزاری میجويند كه به اهل بيت آزار و اذيت میرسانند، چه اين آزار قولی باشد و چه عملي».حقوق اهل بيت:همچنين در «الوصية الكبري» و در مجموع الفتاوی نقل شده (3/407-408) میفرمايد:«همچنين اهل بيت رسول الله ص حقوقی دارند كه رعايت آن واجب است، زيرا خداوند در خمس و فئ برای آنان حق قائل شده و به ما امر فرموده كه هر گاه به رسول الله ص درود و سلام میفرستيم بر آنان نيز درود بفرستيم چنانكه رسول گرامی ص فرمودند: بگوئيد:«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ، اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا بَارَكْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ».«پروردگارا! بر محمد و آل محمد رحمت فرست چنانكه بر ابراهيم و آل ابراهيم رحمت فرستادی بدرستيكه تو ستوده شده بزرگواري، و بر محمد و آل محمد بركت ده چنانكه بر ابراهيم و آل ابراهيم بركت دادي، براستيكه تو ستوده شده بزرگواري».امام شافعی و امام احمد بن حنبل و ديگر علماء رحمة الله عليهم میفرمايند:آل محمد كسانی هستند كه صدقه بر آنان حرام است زيرا پيامبرص میفرمايند:«إن الصدقه لا تحل لمحمد ولا لآل محمد». «صدقه برای محمد و آل محمد حلال نيست».و خداوند متعال در كتاب عزيزش میفرمايد:﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا﴾ [الأحزاب: 33].«ای اهل بيت! خداوند میخواهد پليدی را از شما، دور كند و چنانكه بايد شما را پاكيزه گرداند».و خداوند صدقه را بر آنان حرام گردانيده است، زيرا صدقه چرك مال مردم است.همچنين در مجموع فتاوايش ( 28/491) میفرمايد:«و نيز محبت و موالات ورعايت حقوق اهل بيت رسول الله ص واجب است».ديدگاه امام ابن قيمابن قيم در بيان اسباب قبول تأويل فاسد میفرمايد:«سبب سوم: اينكه تأويل كننده تاويل فاسدش را به شخصيتهای جليل القدر و خوشنامی نسبت دهد. گاهی به علماء و دانشمدان، گاهی به أهل بيت پيامبر ص، تا بدينوسله آن را در دل جاهلان شيرين جلوه دهد، زيرا عموم مردم عادتشان اين است كه كسی كه قدر و منزلتش در دلشان باشد، به سخن او نيز بيشتر ارزش قائل میشوند تا جائيكه ممكن است بعضيها با اين استدلال كه او از ما به خدا داناتر است سخن او را بر كلام خدا و رسولش مقدم بدارند!.و «رافضه» و «باطنيه» و «اسماعليه» و «نصيريه» به همين طريق اعتقاداتشان را ترويج ميكنند، و تأويلات باطلشان را به فروش میرسانند، زيرا آنان از آنجايی كه میدانستند كه همه مسلمين بر محبت و تعظيم اهل بيت پيامبر ص اتفاق نظر دارند، لذا ادعای پيروی از آنان و اظهار محبت و بيان فضائل و مناقب آنها را نمودند! بگونهای كه انسان نزديك است باور كند كه واقعاً آنها دوستداران اهل بيت هستند! بدينوسيله يعنی با منسوب كردن عقايد شان به اهل بيت توانستند افکار و اعتقادات باطلشان را ترويج كنند.تعجب است! شما فكر كنيد كه چقدر بدعت و زندقه و الحاد به نام پاک اهل بيت در جهان منتشر شده که آنها از اين بدعتها بيزارند؟!، اگر به اين سبب که از مهمترين اسباب تأويل فاسد است يعنی سوء استفاده از نام شخصيتهای مورد احترام جامعه خوب دقت كنيد میبينيد كه بر اكثر انديشههای انحرافی غالب است، و پيروان اين گروهها و انديشههای باطل هيچ وسيله ديگری جز «حسن ظن!» نسبت به گوينده يا شخصيت محترمی که از نام و جايگاه او استفاده ابزاری میشود ندارند، همين و بس، بدون اينكه از سوی خدا و قرآن و پيامبر برهان و دليلی داشته باشند كه آنان را راهنمايی كند، و اين روش يا استفاده سوء از نام بزرگان ارثی است كه از دين ستيزان و پيامبر ستيزان گذشته به آنان ميراث رسيده و آنان در اين مورد از پدران و گذشتگان شان پيروی كردهاند، و اين شأن و حالت هر مقلدی است كه تا روز قيامت در مخالفت با حق کسی را تعظيم کرده و از او پيروی میكند». (احيانا جملههای مغلق عربی در ترجمه تا حدی که مفهوم باشد باز شده است).[مختصر الصواعق المرسله 1/90].ديدگاه حافظ ابن كثيرابن كثير / در تفسيرش پس از آنكه تفسير درست آيه شوری را بيان میكند و توضيح میدهد كه منظور از «القربي» در آيه کريمه قبائل قريش هستند، و تفسير ابن عباس س درباره آيه مذكور را نيز که در صحيح بخاری آمده به عنوان مؤيد اين ديدگاه نقل ميكند میفرمايد:«ما منكر وصيت و سفارش پيامبر ص درباره اهل بيت و امر به احسان و نيكو كاری نسبت به آنان و اكرام و احترامشان نيستيم، زيرا آنان از «ذريه طاهره» هستند، پاكترين و شرافتمندترين خاندانی كه بر روی زمين وجود دارد، شرافت در حسب، شرافت در نسب، شرافت در عزت و افتخار بويژه اينكه اگر آنان پيرو سنت صحيح نبوی باشند طوری كه اسلافشان مانند عباس و فرزندانش و علی و اهل بيت و ذريهاش ش اجمعين بودند».الگو برداری در حب اهل بيت:آنگاه ابن كثير پس از آنكه دو أثر از ابوبكر صديق س و يك اثر از عمر فاروق س در بيان احترام اهل بيت و شان و منزلت رفيع آنان نقل میكند میفرمايد:« اين حالت شيخين ب است و بر هر فردی از افراد امت واجب است كه چنين باشد، به همين دليل است كه آنان (يعنی ابوبكر صديق و عمر فاروق ب) پس از انبياء و مرسلين از تمام مؤمنين افضل هستند، خداوند از آنان و از ساير اصحاب پيامبر راضی و خوشنود باد».ديدگاه حافظ ابن حجرقدر زر زرگر شناسد:ابن حجر / در فتح الباری (3/11) در حديثی كه در سندش علی بن حسين (زين العابدين) از حسين ابن علي، از علی ابن ابی طالب ش آمده است میفرمايد:«وهذا من أصح الأسانيد ومن أشرف التراجم الواردة فيمن روي عن أبيه عن جده» «و اين صحيحترين سند از شريفترين خاندان درباره كسی آمده است كه از پدرش، و پدرش از جدش روايت كرده است».ديدگاه شيخ الاسلام محمد بن عبدالوهابشيخ الاسلام محمد بن عبدالوهاب / شش پسر و يك دختر داشته كه اسم پسرانش عبدالله، علي، حسن، حسين، ابراهيم و عبدالعزيز و اسم دخترش فاطمه بوده است كه همهی شان جز عبدالعزيز از اسمهای اهل بيت است.عبدالله و ابراهيم پسران خود حضرت ص بوده. و بقيه علی و فاطمه وحسن و حسين اسمهای داماد، دختر و دو نوه ايشان - ص- است. انتخاب اين نامها از سوی شيخ الاسلام محمد بن عبدالوهاب برای فرزندانش دلالت بر محبت و احترام فوق العادهی ايشان نسبت به اهل بيت پيامبر ص میكند، و اين نامها تا امروز نيز در خاندانش ادامه دارد.شکر و سپاس الله:در پايان اين فصل دوست دارم (اين جانب نويسنده كتاب) به عرض برسانم كه خداوند به من چند دختر و پسر داده كه از جمله چهار تای آنان را علي، حسن، حسين، و فاطمه نام گذاشتهام، و هفت دخترم را به نامهای امهات المؤمنين مسمی كردهام كه هم صحابه و هم اهل بيت هستند.خدا را سپاس كه محبت صحابه و اهل بيت پيامبر ص را به من عنايت فرمود و از خداوند میخواهم كه اين نعمت را بر من دائم و قائم بدارد و قلبم را از هر گونه كينه و حسد و زبانم را از تلفظ هر آنچه كه شايسته مقام و منزلت والای آنان نيست پاك و محفوظ بدارد.﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ﴾ [الحشر: 10].«پرودگارا! ما را و آن برادرانمان را كه در ايمان آوردن از ما پيشی گرفتند. بيامرز، و در دلهای ما هيچ كينهای در حق كسانی كه ايمان آوردهاند، قرار مده. پروردگارا! تويی كه بخشندهی مهرباني».