همچنین به خطورت طمع کاری های شیعه در عراق این امر اضافه می شود که آمریکا کنار این حرص و طمع ایستاده و از آن حمایت می کند. همه ی مان می بینیم حکومت شیعه ایی را که آمریکا به آن کمک کرده و حمایتش می کند.
در اینجا نقش هایی را که آنان برای تبادل اتهامات بین ایران و آمریکا بازی می کنند نفعی ندارد. همان طور که واضح است آمریکا هرگز در فکر ضربه زدن به ایران نیست اما چیزی که بیشتر نگران کننده است فقط حرص و طمع در نفت عراق یا منابع آن و گسترش مناطق تحت سیطره ی شیعه نیست، بلکه بدتر از آن این است که آنان این جرم و جنایت های وحشی گرانه ی شان را جزئی از دین شان می دانند.! شیعه، صحابه و پیروان آنان از سنی ها را از جمله کسانی قرار می دهند که متدین به بغض و کینه ی اهل بیت هستند. به همین دلیل آنان را ناصبه یا نواصب می نامند. درحالی که ما بیشتر از آنان اهل بیت را تکریم کرده و احترام می گذاریم.
آنها حکم های خطرناکی را بر اساس این تهمت صادر می کنند؛ مثلا خمینی می گوید: "صحیح تر این است که ناصب را با اهل حرب در حلال بودن آنچه که به عنوان غنیمت از او گرفته می شود شامل بدانیم، و همچنین گرفتن خُمس از او، و جایز بودن گرفتن مالش در هرجا که یافت شود و به هر نحوی که باشد و وجوب اخراج خمس از آن"[10].
همچنین زمانی که از محمد صادق روحانی در مورد حکم کسی که امامت دوازده امام را انکار می کند پرسیده شد، سخن عجیبی گفت! او گفت: همانا امامت بالاتر از مقام نبوت است و همانا اکمال دین یعنی منصوب کردن امام امیر المؤمنین به امامت بود، الله تعالی می فرماید: {امروز دین تان را برایتان کامل کردم}[11] و هرکس به امامت دوازده امام، اعتقاد نداشته باشد کافر می میرد".
خمینی در کتابش "الحکومة الإسلامیة" ذکر کرده است که امامان به درجه ای می رسند که هیچ فرشته ی مقرب و نبی مرسل نمی تواند به آن برسد. پس به رسمیت نشناختن آنان بدتر از به رسمیت نشناختن رسول الله صلی الله علیه وسلم است.
چنین کلامی حرکت تکفیر در نزدشان را به خوبی تفسیر می کند که به دنبال آن ریختن خون سنی ها در عراق و دیگر اماکن را حلال می کند، و پس از آن الحاق و انضمام حتمی و اجتناب ناپذیر عراق به دولت شان را به دنبال دارد؛ به این دلیل که مقدسات شیعه موجود در عراق به دست کسانی است که آنان را کافر می شمارند.
پنجما: این تهدید مستقیم، فقط در حد و مرز عراق متوقف نمی شود بلکه طمع خواهی بیش از حد آنان دولت های منطقه را نیز تهدید می کند؛ آن ها بحرین را جزئی از ایران می دانند. این تصریح را علی اکبر ناطق نوری - رئیس کل بازرسی – در دفتر رهبری، خلال سییمین سالگرد انقلاب ایران گفت: "در اصل، بحرین، چهاردهمین استان ایران به شمار می رفت که نماینده ی آن معاون مجلس شورای ملی ایران بود"[12].
همچنین بر ما پوشیده نیست که ایران، سه جزیره ی اماراتی مهم در خلیج عربی را اشغال کرده است و جمعیت آن ها در امارات درحال افزایش است به طوری که 15% از سکان آن را تشکیل می دهد و بر مراکز تجاری آن به خصوص در دبی تسلط یافته اند.
همچنین وضعیت در عربستان سعودی نیز مستقر نیست. از زمان انقلاب ایران در سال 1979 میلادی آشوب و اضطراب به طور مکرر در عربستان اتفاق می افتد بلکه چنین اضطراباتی مستقیما پس از انقلاب ایران آغاز شد. از این رو که تظاهرات شیعه در قطیف و سیهات به پا گشت که دردناک ترین آن در تاریخ 19 نوامبر سال 1979 میلادی بود. و تنش و نا آرامی ها چنان شدت گرفت که کار به تظاهرات و تخریب بیت الله حرام کشیده شد؛ همان طور که در موسم حج سال 1987 و 1989 میلادی اتفاق افتاد. بلکه پس از سقوط دولت صدام حسین، 450 شخصیت شیعه در عربستان، عریضه ای را به ولی عهد آن زمان امیر عبدالله دادند که در آن به مطالبه ی مقام های ارشد در مجلس وزرا و هیئت دیپلماتیک، خدمات نظامی و امنیتی و بالا بردن نسبت آنان در مجلس شوری پرداخته بودند.
علی شمخانی – مشارو ارشد نظامی رهبری انقلاب ایران – تصریح کرد، در صورتی که آمریکا، تأسیسات هسته ای ایران را هدف قرار دهد، ایران، فقط مصالح آمریکا در خلیج را مورد هدف قرار نمی دهد بلکه با استخدام موشک های بالستیک، اهداف استراتژیک در خلیج و پمپ های بنزین و ایستگاه های برق در دولت های خلیج عربی را مورد هدف قرار خواهد داد. این بیانیه را مجله ی تایمز بریتانی در روز یکشنبه تاریخ 10 ژوئن سال 2007 میلادی چاپ کرد.
آیا فقط این همه چیز بود؟!
هرگز... چیزهای بسیار زیاد دیگری هست که هنوز آن ها را ذکر نکرده ایم.
در این مقاله فقط پنج مورد از خطرات قضیه ی شیعه و اهمیت آن را ذکر کردیم و موارد دیگری هست که در این مقاله جای گنجاندنش نیست.
موضوع شیعیه، یک مسئله حاشیه ای در داستان امت اسلامی نیست که برخی خواستار ترک یا به تأخیر انداختن آن باشند.. بلکه موضوعی است که در اولویت های امت اسلامی قرار دارد.
همه ی ما شاهد بودیم که آزادی فلسطین از دست صلیبییین به وسلیه ی صلاح الدین انجام نشد مگر پس از نجات دادن مصر از حکومت شیعی فاطمی.! صلاح الدین در آن زمان نگفت که به خاطر اولویت جنگ صلیبیین، قضیه ی حکومت شیعه بر مصر را باید به تأخیر انداخت؛ زیرا مسلمانان پیروز نمی شوند مگر با عقیده ی صاف و صحیح و سربازانی مخلص. صلاح الدین، مردم مصر را با خود برای مقابله با قضیه ی سرنوشت ساز همراه نکرد مگر به این دلیل که این حکومت شیعی فاطمی را از دوش آنان بردارد. این چیزهایی را که در حق مصر در دوران صلاح الدین ذکر کردیم الآن آن را در حق عراق و تمام دولت هایی که در معرض خطر شیعه قرار دارند ذکر می کنیم و ما باید از تاریخ، عبرت بگیریم.
از الله متعال می خواهیم که اسلام و مسلمانان را عزت بخشد.
مصدر موقع مهتدين