به هر حال چون از اداره ساواك مشهد بيرون آمدم دور ما را گرفتند كه مردم قوچان منتظرند

و بايد فوري با شما به قوچان باز گرديم. گفتم تلفن كنيد كه ما ساعت پنج بعد از ظهر حركت خواهيم كرد و چون به سوي قوچان حركت كرديم، تمام اهالي شهر و قريه هاي اطراف آن تا 20 فرسخي به تدريج به استقبال آمده بودند كه نزديك شهر قوچان كه رسيدم گاو و گوسفندهاي زيادي براي قرباني آورده بودند، ولي چون چنين قرباني كاري شرك آميز بود، مانع شدم و نگذاشتم براي استقبال از من قرباني كنند، و از قراري كه مي‌گفتند چنين استقبالي سابقه نداشته است[1].


[1] -سوانح الأيام ص70