بدرستى كه خداوند متعال در وصف آل بيت رسول الله صلى الله عليه وسلم وصحابه ى او مى فرمايد : ( أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ)[1] شيخ ابن سعدى رحمه الله در تفسير اين آيه مى فرمايد: با هم‌ديگر مهربانند و همديگر را دوست مي‌دارند، همانند يک جسم وتن،و هر آنچه را براي خود مي‌پسنديد و دوست مي‌داشتند براي برادرشان هم دوست مي‌داشتند. اين رفتار آن‌ها با مردم بود [2]..

بنام خداوند بخشنده ى مهربان

الحمد لله رب العالمين ، والصلاة والسلام على أشرف الأنبياء والمرسلين ؛ نبينا محمد وآله وصحبه أجمعين ..

أما بعد :

بدرستى كه خداوند متعال در وصف آل بيت رسول الله صلى الله عليه وسلم وصحابه ى او مى فرمايد : ( أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ) [1]

شيخ ابن سعدى رحمه الله در تفسير اين آيه مى فرمايد:

با هم‌ديگر مهربانند و همديگر را دوست مي‌دارند، همانند يک جسم وتن،و هر آنچه را براي خود مي‌پسنديد و دوست مي‌داشتند براي برادرشان هم دوست مي‌داشتند. اين رفتار آن‌ها با مردم بود[2].

بدرستى كه اخبار متواتر وروايات متواتر هست ك هبه اين امر تأكيد مى كند.

واختلافى كه در اين امر بوده اختلاف اجتهادى بوده است كه شخص خاطئ معذور است.

بدرستى كه محبت بين آل بيت وصحابه ى رسول الله صلى الله عليه وسلم بصورت واضح واعيان بوده است , وهر انسان منصفى اين را مى داند

واحاديث وآثار در نزد شيعه وسنى در اين باره خيلى زياد است.

مگر اینکه شیعه (خداوند هدایتشان کند) از این علاقه ومحبت خوششان نیامده است.

پس شروع کردند به افتراء و دروغهای زیادی و این علاقه را به صورت غیر حقیقی بیان کردند.

ولکن یادشان رفته در حال دروغ گفتن به کتابهای معتمده خوشان مراجعه بکنند , که این کتابه پر از اینگونه آثارهاست یعنی محبت بین آل بیت و صحابه است.

واين باعث مى شود كه نتوانند اين را انكار كنند, مگر که بگویند گفته مشهور خودشان بگویند که این تقیه است, ونمی دانم که اهل بیت شجاع و از هیچ کس نترس (به اعتراف خودآنها) تقیه کرده اند ویا آنها برای درست بودن گفته هایشان گفته اند تقیه است.

ومن دوست دارم در اين كتاب ملخص كتابهايى كه بر اين موضوع اهتمام, علاقه محبت ودوستى بين صحابه وآل بيت رضى الله عنهم ورزيده اند .

آنهم بااعتماد از كتابهاى موثوق ومعرف در پیش شیعه اکتفا بکنم تا جوانان شیعیه كه خداوند حق را بر آنها واضح كند تا بدانند كه آنچه به اتجاه صحابه ی رسول الله صلی الله علیه وسلم دراند باطل وغير صحيح است كه باعث شده حق را از بر آنها پوشانده کند.

و براهر باحثى كه حق را مى خواهد كتاب (وحدت وشفقت بين صحابه واهل بيت عليهم السلام كه ترجمه كتاب رحماء بينهم ) نويسنده ى شيخ فاضل صالح درويش وترجمه شيخ عبد الله حيدرى را بخواند.

والله أعلم ، وصلى الله وسلم على نبينا محمد وآله وصحبه أجمعين .

 

نويسنده /شيخ سليمان بن صالح الخراشي

 على رضى الله عنه صحابه را مدح وثناء مى كند:  

رضى الله عنه مى گوید:

«همانا ياران پيامبر صلى الله عليه وسلم را ديدم، كسي را نمي‌بينم كه همانند آنان باشد. روز را ژوليده مو وگرد آلود به شب مي‌رساندند؛ و شب را به نوبت، در سجده يا قيام به سر مي‌بردند.

گاه پيشاني بر زمين مي‌ستودند وگاه گونه بر خاك، از ياد معاد چنان نا آرام مي‌نمودند كه گويي بر پاره‌ي آتش ايستاده بودند. ميان دو چشمشان چون زانوي بزان پينه بسته بود، از طولاني ماندن در سجود. اگر نام خدا برده مي‌شد چندان ميگريستند كه گريبانهايشان تر مي‌گرديد، ومي‌لرزيدند چنانكه درخت، روز تندباد مي لرزد، از كيفري كه بيم آن داشتند يا اميدي كه تخم آن در دل مي‌كاشتند»[3].

و او مدح همه صحابه را مى كند, وآنها را بر اصحاب خودش برترى مى داند, وهمچنین از شیعه های که او را تنها گذاشتنى وبا جنگیدند.

وكسانى كه همراه او بودند از مقابله باد شمن سر باز زدند و او را تنها گذاشتند , موازنه بين آنها و اصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم مى گوید:

 [1]«مخلصانه نبرد مى‏كرديم‏»در ركاب پيامبر آنچنان مخلصانه مى‏جنگيديم و براى پيشبرد(حق و عدالت)از هيچ چيز باك نداشتيم كه حتى حاضر بوديم پدران و فرزندان و برادران و عموهاى خويش را در اين‏راه(اگر بر خلاف حق باشند)نابود كنيم.

اين پيكار بر تسليم و ايمان ما مى‏افزود و ما را در جاده وسيع حق و صبر و بردبارى در برابر ناراحتيها و جهاد و كوشش پى‏گيربا دشمن ثابت قدمتر مى‏ساخت،گاهى يك نفر از ما و ديگرى از دشمنان ما،همانند دوقهرمان با يكديگر نبرد مى‏كردند،هر كدام مى‏خواست كار ديگرى را تمام كند،تا كدام‏يك جام مرگ را به ديگرى بنوشاند،گاهى ما بر دشمن پيروز مى‏شديم،و زمانى دشمن بر مااما هنگامى كه خداوند راستى و اخلاص ما را ديد خوارى و ذلت را به دشمنان مانازل كرد و نصرت و پيروزى را به ما عنايت فرمود،تا آنجا كه اسلام بر زمينها گسترده شدو سرزمين پهناورى براى خويش برگزيد.به جانم سوگند اگر ما در مبارزه مثل شما بوديم‏هرگز پايه‏اى براى دين بر پا نمى‏شد و شاخه‏اى از درخت ايمان سبز نمى‏گرديد.

به خدا سوگند با اين عمل بى‏رويه خود آنچنان راه افراط را مى‏پوئيد كه همانند شترى‏كه بى حساب آن را بدوشند و از پستانش خون بچكد،آينده شومى خواهيد داشت[4].

وهمچنین در مقابل شیعه های که با او همکاری نکردند و با تأسف می گوید:

كجا رفتند آن قومى كه دعوت به اسلام شدند ، آنرا پذيرفتند, قرآن را خواندند با كمال قدرت و استقامت عمل كردند , به جهاد با دشمنان تحريك شدند ، همانند اشتياق شتران شيرده به فرزندانشان ، به هيجان در آمدند , شمشيرها از نيامها كشيدند  [ و در توسعه اسلام ] دور زمين را دسته دسته و صف به صف بر مردم احاطه نمودند , بعضى از آنان رفتند و برخى ديگر زنده ماندند , آن درخاك رفتگان يا [ آن انسانهاى رشد يافته ] نه از زندگان بشارتى در مى يابند  و نه درباره مردگان تسليتى داده ميشوند  [ آنان مردمانى بودند كه از گريه از خوف خدا اثرى در چشمانشان بود و از زيادى روزه لاغرى در شكمهايشان  و از اشتغال دائمى به دعا داراى لبانى خشك  و از شب بيداريها صورتى با رنگ زرد  و بر چهره هاى آنان غبارى چون غبار خشوع كنندگان  آنان بودند برادران من كه رخت از اين كهنه رباط بر بستند و رفتند , پس شايسته است كه تشنه ديدار آنان باشيم  و از حسرت دمسازى آنان و تاسف بر جدائى آنان دست ها با دندان بگزيم[5] .

و همچنین مهاجرین را در جواب نامه معاویه بن ابی سفیان رضی الله عنه مچح می کند ومی گوید:

يكّه تازان پيشاهنگ به پيشى گرفتنشان ( در دين ) رستگار و نخستين دسته مهاجران با فضيلت و كرامت ( در جنگها در پيش روى پيغمبر خدا شهيد شده و از جهان ) رخت بر بستند[6].

و همچنین می فرماید :

در مهاجرین خیر بسیاری است شما آنها را می فهمی وخداوند به آنها بهترین جزاء رابدهد[7].

و همچنین انصار از اصحاب محمد صلی الله علیه وسلم را مدح می کند ومی گوید:

به خدا سوگند آنهااسلام را همچون فرزند در دامانشان پرورش دادند:با دستهاى گشاده و پر سخاوت‏و زبانهاى گويا و منطق كوبنده،با اينكه نياز مادى به آن نداشتند[8].


[1] - الفتح: ٢٩

[2] - ( تيسير الكريم الرحمن 7/111)

[3] -  [نهج البلاغة ص143 دار الكتاب بيروت 1387ه‍ بتحقيق صبحي صالح، ومثل ذلك ورد في "الإرشاد" ص126].

[4] - نهج البلاغة" بتحقيق صبحي صالح ص91، 92 ط بيروت وبه خطبه (56)مراجعه سود.

[5] - نگاه بکن : نهج البلاغة بتحقيق صبحي صالح ص(177، 178).

[6] - نگاه بکن :  نهج البلاغة" ص383 بتحقيق صبحي صالح

[7] - نگاه بکن: نهج البلاغة" ص383 بتحقيق صبحي صالح

[8] - نهج البلاغة" ص557 تحقيق صبحي صالح